۱۴۰۴ خرداد ۷, چهارشنبه

چه کسی مذاکرات را تخریب می‌کند؟ اسرائیل، دولت ترامپ یا پیشینه‌ی جمهوری اسلامی؟!

نویسنده: هدی رؤوف (ایندیپندنت عربی) 

 سایه‌‍‌ای از شک و تردید و اظهارات متقابل میان تهران و واشنگتن، فضای پرتنشی را بر دور پنجم گفتگوها حاکم و این پرسش را مطرح کرد که آیا اصلا می‌توان به توافق هسته‌ای دست یافت یا نه. این اظهارات عمدتاً حول شرط آمریکا برای «غنی‌سازی صفر» می‌گردد، در حالی که رژیم ایران آن را خط قرمز و دستاوردی می‌داند که قابل چشم‌پوشی نیست. آیا مذاکرات به نقطه‌ی اختلاف اساسی رسیده؟ به‌ویژه آنکه جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده در صورت پافشاری آمریکا بر غنی‌سازی صفر، توافقی در کار نخواهد بود.

اما آیا دلیل این اختلاف، ناکارآمدی دولت دونالد ترامپ است؟ یا عملکرد و سابقه‌ی رژیم ایران است که بر گفتگوها اثر گذاشته؟ و یا اینکه پای اسرائیل در میان است؟

می‌توان گفت که دلیل عدم موفقیت مذاکرات تا این لحظه، ترکیبی از هر سه عامل است. رژیم ایران سابقه‌ای دارد که آن را از چشم‌پوشی بر غنی‌سازی و پذیرش واردات اورانیوم غنی‌شده از خارج بازمی‌دارد. همچنین دخالت غیرمستقیم اسرائیل، دولت ترامپ را وادار کرده سطح شروط خود را از غنی‌سازی ۳/۷۶ درصد به غنی‌سازی صفر افزایش دهد، در حالی‌که قبلا هدف‌اش جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای بود.

پیش از آغاز دور پنجم گفتگوها، دو طرف به بیان مواضع خود درباره غنی‌سازی پرداخته‌ بودند. رژیم ایران ادعا می‌کند که آمریکا در مواضع خود تغییر داده و خواست‌هایی را مطرح می‌کند که در دورهای پیشین مطرح نبوده‌اند.  واشنگتن اکنون از «غنی‌سازی صفر» سخن می‌گوید؛ چیزی که تهران هرگز آن را نمی‌پذیرد. از رهبر حکومت گرفته تا مجلس خبرگان، وزیر امور خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی، همگی تأکید کرده‌اند که غنی‌سازی اورانیوم حقی برای همه‌ی کشورها، دستاوردی ملی و حقی برای نسل‌های آینده است.

جمهوری اسلامی اکنون اظهارات استیو ویتکاف فرستاده ویژه آمریکا را رد می‌کند؛ کسی که گفته: «ما خط قرمزی بسیار روشن داریم و آن، غنی‌سازی است. حتی با یک درصد هم نمی‌توانیم موافقت کنیم.» اسماعیل بقایی سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد  که دولت ایران با پیشنهاد عمان برای برگزاری دور بعدی مذاکرات در رم موافقت کرده است. او افزود: «تیم مذاکره‌کننده مصمم است در راستای بهره‌مندی از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای، از جمله غنی‌سازی و لغو تحریم‌های «ظالمانه»، هیچ تلاشی را فروگذار نکند

عباس عراقچی، وزیر خارجه نیز گفت: «موضع ایران کاملاً روشن است: غنی‌سازی چه با توافق و چه بدون توافق ادامه خواهد یافت. اما اگر طرف‌های مقابل شفافیت در برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران می‌خواهند، باید تحریم‌ها را بردارند. اگر مطالباتی فراتر از آن دارند و می‌خواهند ما را از حقوق‌مان محروم کنند، جایی برای پذیرش نیست

در آغاز، دو جریان در دولت ترامپ نسبت به پرونده اتمی ایران وجود داشتند: یکی طرفدار راه‌ حل مسالمت‌آمیز و توافق با تهران و دیگری حامی گزینه‌ی نظامی. در حالی که قبلا ویتکاف از غنی‌سازی ۳/۶۷ درصد سخن می‌گفت، اکنون او و مارکو روبیو وزیر امور خارجه آمریکا بر غنی‌سازی صفر پافشاری می‌کنند.

موضوع غنی‌سازی صفر پس از آن مورد تأکید قرار گرفت که اسرائیل بر «مدل لیبی» یعنی برچیدن کامل برنامه هسته‌ای در ایران اصرار کرد. برخی از رسانه‌های آمریکایی نیز توافق جدید احتمالی که غنی‌سازی اورانیوم در ایران را برنچیند، بی‌ارزش دانسته و آن را مانند توافق سال ۲۰۱۵ توصیف کرده‌اند. از همین رو، مذاکره‌کننده آمریکایی از غنی‌سازی صفر سخن گفت تا تفاوت توافق دولت ترامپ با توافق اوباما را نشان دهد.

شاید رسانه‌های نزدیک به اسرائیل در آمریکا این خط خبری را تقویت کرده‌اند تا ترامپ را ترغیب کنند که چیزی متفاوت از اوباما یا بایدن می‌بایست انجام دهد.

یکی از نشانه‌های نقش اسرائیل در پرونده هسته‌ای ایران گرچه آشکارا حضور ندارد، این است که از جمله دلایل برکناری مایک والتز از مقام مشاور امنیت ملی آمریکا، هماهنگی بیشتر او با نتانیاهو نسبت به ترامپ در موضوع ایران بود. پیچیده شدن روند مذاکرات نیز احتمالاً بخشی از تفاهم بین والتز و نتانیاهو بود. برخی معتقدند ترامپ با برکناری والتز می‌خواست به نتانیاهو پیام دهد که چک سفید به او نمی‌دهد. با این حال، تمایل ترامپ به برجسته‌ ساختن دستاوردهایش نسبت به دولت‌های اوباما و بایدن، باعث شد بر شرط «غنی‌سازی صفر» اصرار ورزد، که اکنون نقطه‌ی اصلی اختلاف در مسیر دستیابی به توافق احتمالی با رژیم ایران است.

نکته قابل توجه، گزارشی است که شبکه CNN به نقل از منابع اطلاعاتی آمریکا منتشر کرده و می‌گوید اسرائیل طرحی آماده برای حمله به تأسیسات ایران در صورت عدم توافق بر سر توقف غنی‌سازی دارد. این موضوع بیشتر نوعی جنگ روانی برای فشار بر رژیم ایران به نظر می‌رسد.

اما همه‌ی این موارد، از گزارش CNN گرفته تا موضع متزلزل آمریکا و نقش اسرائیل یک عامل مهم در مواجهه با ذهنیت ایرانی را نادیده گرفته‌اند: تجربه‌ی تاریخی. ایران کشوری است که بخش عمده‌ای از رفتارهایش را گذشته‌ی تاریخی‌اش شکل می‌دهد.

ایران برای نخستین‌ بار پیش از امضای قرارداد ساخت نیروگاه بوشهر جهت تولید برق در زمان شاه در سال ۱۹۷۴ وارد فرآیند تولید سوخت هسته‌ای در اروپا شد،. آن زمان یک شرکت مشترک فرانسوی- ایرانی برای غنی‌سازی اورانیوم (SOFIDIF) تأسیس شد و ایران به اتحادیه‌ی «یورودیف» پیوست و ۱۰ درصد از سهام آن را در اختیار گرفت. کشورهای بلژیک، فرانسه، ایران، ایتالیا و اسپانیا در این پروژه سهیم بودند و ایران ۱/۱۸ میلیارد دلار برای توسعه آن سرمایه‌گذاری کرد. اما همزمان با آغاز به کار این مرکز در فرانسه، انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ در ایران رخ داد و سوخت هسته‌ای به ایران منتقل نشد. فرانسه نیز اعلام کرد که قرارداد با ایران در سال ۱۹۹۰ پایان یافته و دیگر موظف به تحویل اورانیوم غنی‌شده نیست.

علت اصرار رژیم ایران بر مخالفت با غنی‌سازی صفر و واردات اورانیوم از اینجا روشن می‌شود. گفته می‌شود جمهوری اسلامی حتا پیشنهاد تشکیل یک کنسرسیوم منطقه‌ای را برای غنی‌سازی در خاک ایران مطرح کرده است.

به نظر می‌رسد اگر دولت آمریکا درک دقیقی از این موضوع می‌داشت، مارکو روبیو در جلسه کنگره نمی‌گفت که «ایران می‌تواند اورانیوم غنی‌شده را برای نیروگاه‌هایش جهت مصارف صلح‌آمیز از کشورهای دیگر وارد کند». این نوسان در موضع واشنگتن که احتمالاً تحت تأثیر اسرائیل قرار دارد، گفتگوها را به نقطه‌ی اختلاف اصلی کشانده است. اگر دولت ترامپ در این نقطه عقب‌نشینی کند، به فهرست طولانی ناکامی‌های خود از زمان ورود دوباره به کاخ سفید خواهد افزود؛ چه در پرونده چین و تعرفه‌های گمرکی و چه در جنگ اوکراین و حالا پرونده اتمی جمهوری اسلامی.

شاید بتوان از زاویه‌ای دیگر گفت که دولت‌های پیاپی آمریکا از سال ۱۹۷۹ تا کنون هیچ دیدگاه مشخصی در قبال ایران در خاورمیانه نداشته‌اند؛ بنابراین چیزی که کشورهای منطقه باید بیش از پیش نسبت به آن آگاه باشند این است که بدانند خودشان از ایران چه می‌خواهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر