‏نمایش پست‌ها با برچسب دست نوشته های من. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب دست نوشته های من. نمایش همه پست‌ها

۱۴۰۴ آبان ۶, سه‌شنبه

اقتصاد ورشکسته، سرکوب بی‌نتیجه و پایان محتوم جمهوری اسلامی

نویسنده: مریم عادلخانی

چهاردهه و نیم از تأسیس جمهوری اسلامی گذشته و ایران اکنون در بحرانی چندلایه و عمیق گرفتار است؛ بحرانی که محصول همزمان سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد، فساد گسترده، سرکوب اجتماعی بی‌رحمانه، ضعف ساختاری در حکومت و شکست‌های پی‌درپی سیاست خارجی است. جمهوری اسلامی خود را مدافع مردم می‌خواند، اما در عمل بانی فقر، نابرابری و سرکوب است و هر روز اعتماد عمومی را بیش از پیش نابود می‌کند. آنچه امروز در خیابان‌ها، خانه‌ها، دانشگاه‌ها و اتاق‌های تصمیم‌گیری رخ می‌دهد، نشانه‌های یک کشور در حال انفجار اجتماعی و سیاسی است؛ کشوری که شهروندان آن دیگر به تهدید و خشونت عادت نکرده‌اند و مقاومت مدنی، از جنبش زنان گرفته تا اعتراضات صنفی و دانشجویی، روز به روز گسترده‌تر می‌شود.

اقتصاد ایران که زمانی با درآمد نفتی و ذخایر عظیم انرژی زنده می‌ماند، امروز در وضعیت فروپاشی کامل قرار دارد. رکود تورمی عمیق، سقوط ارزش پول ملی و کسری بودجه، قشر متوسط و حتی کارگران را به مرز ناتوانی رسانده است. دستمزد واقعی کارگران اکنون کمتر از ۴۰ درصد آن چیزی است که در سال ۱۳۹۵ دریافت می‌کردند، و این سقوط قدرت خرید، زندگی روزمره میلیون‌ها شهروند را به بحران کشانده است. تورم رسمی به کانال ۴۰ تا ۵۰ درصد رسیده و برخی برآوردها حتی بالای ۵۰ درصد را نشان می‌دهند؛ این بدان معناست که ارزش پول ملی ایران در برابر کالاهای اساسی، مسکن و خدمات شهری تقریباً به نصف کاهش یافته است و زندگی اکثریت مردم به سطحی غیرقابل تحمل رسیده است.

۱۴۰۴ شهریور ۴, سه‌شنبه

مکانیسم ماشه: شمارش معکوس برای سقوط جمهوری اسلامی

نوشته: مریم عادلخانی

جمهوری اسلامی ایران امروز در نقطه‌ای ایستاده که هیچ‌گاه تا این حد شکننده و بی‌پناه نبوده است. هشدار صریح سه کشور اروپایی مبنی بر فعال‌سازی «مکانیسم ماشه» تا پایان آگوست ۲۰۲۵، عملاً آخرین برگ‌های بازی دیپلماتیک تهران را سوزانده است. این بار دیگر خبری از آن میزهای طولانی مذاکراتی نیست که رژیم با وقت‌کشی و وعده‌های توخالی بتواند از بحران بگریزد. اروپا به صراحت گفته است که اگر تا موعد مقرر مسیر روشن دیپلماتیک پیدا نشود، تحریم‌ها به صورت خودکار بازمی‌گردند. این یعنی جمهوری اسلامی وارد مسیری می‌شود که نه با لابی‌گری در نیویورک قابل تغییر است، نه با تهدید موشکی و پهپادی در منطقه. برای نخستین بار، رژیم با دیواری روبه‌روست که هیچ روزنه‌ای برای عبور ندارد.

آنچه این هشدار را از همه دفعات قبل متمایز می‌کند، طراحی دقیق خود مکانیسم ماشه است. این ابزار ساخته شده تا جلوی همان تاکتیک همیشگی جمهوری اسلامی یعنی «مذاکره برای مذاکره» را بگیرد. یعنی دیگر نمی‌توان با وعده‌های مبهم یا بازرسی‌های نصفه‌نیمه، جامعه جهانی را آرام کرد. فعال شدن مکانیسم ماشه به معنای بازگشت همه تحریم‌های شورای امنیت، بدون نیاز به اجماع دوباره و بدون امکان وتوی روسیه یا چین خواهد بود. حتی نزدیک‌ترین شرکای ظاهری تهران در شرق هم قادر به جلوگیری از آن نخواهند بود. این دقیقاً همان نقطه‌ای است که جمهوری اسلامی سال‌ها از آن فرار می‌کرد و حالا بی‌هیچ ابزار دفاعی، در برابرش قرار گرفته است.

۱۴۰۴ تیر ۲۳, دوشنبه

اعدام در ملا عام؛ خشونت نمايشي يا مهندسي رواني؟

نوشته: مریم عادلخانی

مقدمه

در حالي كه ايران در يكي از تاريك‌ترين دوره‌هاي تاريخ اجتماعي و سياسي خود به سر مي‌برد، حكومت جمهوري اسلامي به شيوه‌هاي سنتي و در عين حال مدرن بازگشته است تا سلطه‌اش را حفظ كند؛ سلطه‌اي كه ديگر نه بر مشروعيت اخلاقي، بلكه بر ترس و مهندسي رواني بنا شده است. اعدام در ملا عام، به‌ويژه در شهرهاي كردنشين مانند بوكان، تنها مجازات جنايتكار نيست؛ بلكه صحنه‌اي حساب‌شده براي مهار افكار عمومي، تحريك احساسات، و ايجاد فضاي امنيتي است.

در ۱۲ تيرماه ۱۴۰۴، مردي به جرم تجاوز و قتل يك دختر ۷ ساله در بوكان در ملا عام اعدام شد. تصويري كه منتشر شد، پر از گريه، شعار، خشم و سكوت بود. اما آيا اين يك عدالت واقعي بود؟ يا صرفاً ابزار ديگري براي نمايش قدرت در برابر مردم، به‌ويژه كردها، كه در سال‌هاي اخير پيشگام اعتراضات سراسري بودند؟ اين مقاله تلاشي است براي واكاوي ابعاد فرهنگي، رواني و سياسي اين رخداد.

۱۴۰۴ تیر ۲۲, یکشنبه

قاسملو، صدای گفت‌وگو در دوران خشونت؛ بازخوانی یک آرمان در ایران امروز

مقدمه

دوازدهم تیرماه، یادآور تروری است که نه تنها یک چهره‌ی سیاسی را خاموش کرد، بلکه یکی از نادرترین صداهای عقلانی و مدنی تاریخ معاصر ایران را نیز خاموش ساخت. دکتر عبدالرحمان قاسملو، رهبر حزب دموکرات کردستان ایران، در سال ۱۳۶۸ در وین، در حالی ترور شد که به پشتوانه‌ی سال‌ها مبارزه سیاسی، فرهنگی و فکری، امید داشت بتواند راهی صلح‌آمیز برای حل مسئله‌ی کرد در ایران بگشاید. سه دهه از آن واقعه گذشته است، اما پرسشی اساسی همچنان برجاست: آیا گفتمان قاسملو، که بر گفت‌وگو، عدالت و نفی خشونت تأکید داشت، در ایران امروز هنوز امکان و ضرورت دارد؟ پاسخ، بیش از آن‌که تاریخی باشد، به شدّت سیاسی و انسانی است.

قاسملو که بود؟ چه می‌خواست؟

دکتر عبدالرحمان قاسملو، برخاسته از خانواده‌ای فرهنگی و سیاسی در مهاباد، در بستری رشد یافت که آمیخته با هم‌زیستی چندفرهنگی، تحولات سیاسی، و دغدغه‌های روشنفکرانه بود. او در دوره‌ای از تاریخ ایران زاده شد که ملت‌های غیرمرکز، از جمله کردها، در جست‌وجوی هویت و کرامت، به اشکال مختلفی از مبارزه روی آورده بودند. اما قاسملو از همان آغاز، راهی متفاوت برگزید؛ راهی که بر پایه‌ی آگاهی، دانش، و ارتباط با جهان اندیشه بنا شده بود.

۱۴۰۴ تیر ۵, پنجشنبه

ایران در آستانه تغییر؛ از آتش جنگ تا انفجار خیابان

نوشته: مریم عادلخانی

مقدمه

این مقاله دو روز قبل از آتش بس نوشته شده اما بدلایل مشغله کاری امروز تاریخ ۲۶.۰۶.۲۵ منتشر شده است.

در یکی از حساس‌ترین و شاید سرنوشت‌سازترین مقاطع تاریخ معاصر ایران، کشور وارد بحرانی شده که بسیاری آن را نقطه‌ی عطفی برای آینده سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی می‌دانند. طی هفته گذشته، مجموعه‌ای از حملات نظامی سنگین از سوی اسرائیل و ایالات متحده به زیرساخت‌های حیاتی هسته‌ای و نظامی ایران انجام شد؛ حملاتی که علاوه بر جنبه‌ی فنی و عملیاتی، حامل پیام‌های سیاسی مشخص و تهدیدآمیز بودند.

این تحولات، نه‌فقط در سطح داخلی ایران، بلکه در پایتخت‌های قدرت جهانی همچون واشنگتن، تل‌آویو، مسکو و ریاض با دقت دنبال می‌شوند. تأثیر این تنش‌ها تنها به جغرافیای سیاسی محدود نمانده و بازار جهانی نفت نیز به سرعت واکنش نشان داده است. در عین حال، نشانه‌های خشم و اضطراب در فضای عمومی ایران، به‌ویژه در خیابان‌های شهرهای بزرگ، به چشم می‌خورد.

۱۴۰۴ خرداد ۱۹, دوشنبه

مبارزه برای حق سیاسی زنان: از غرب تا کردستان ایران؛ مسیری پرچالش در مسیر برابری

نویسنده: مریم عادلخانی

مقدمه

حقوق سیاسی زنان یکی از مهم‌ترین عرصه‌های عدالت اجتماعی و دموکراسی است که طی بیش از یک قرن، در نقاط مختلف جهان مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است. این مقاله با نگاهی مقایسه‌ای، وضعیت حقوق سیاسی زنان را در سه حوزه کلیدی بررسی می‌کند: جوامع غربی، خاورمیانه به‌ویژه ایران، و منطقه کردستان ایران. در هر بخش، تلاش‌ها و مبارزات زنان برای دستیابی به حق رأی، حضور در نهادهای تصمیم‌گیرنده و مشارکت فعال در عرصه‌های سیاسی تحلیل می‌شود.

از یک سو، جنبش‌های فمینیستی در اروپا و آمریکا توانسته‌اند با پیگیری حقوق مدنی، گام‌های بلندی برای حضور زنان در سیاست بردارند، هرچند هنوز چالش‌هایی باقی است. از سوی دیگر، در خاورمیانه و ایران، زنان با موانع عمیق فرهنگی، مذهبی و سیاسی مواجه‌اند که مسیر پیشرفت را سخت‌تر کرده است. به ویژه در کردستان ایران، زنان با تبعیض‌های چندلایه جنسیتی و قومی روبه‌رو هستند که مشارکت سیاسی آنان را به شدت محدود ساخته است.

هدف این مقاله، ارائه تصویری جامع از شرایط و چالش‌های زنان در حوزه حقوق سیاسی است و تلاش می‌کند نشان دهد که مسیر تحقق برابری سیاسی زنان در هر نقطه‌ای از جهان، نیازمند مقاومت، آگاهی‌سازی و تغییرات ساختاری است. این بررسی، نقطه آغاز بحثی گسترده‌تر درباره عدالت جنسیتی و حق مشارکت سیاسی زنان در سطوح ملی و منطقه‌ای خواهد بود.

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۶, سه‌شنبه

فراموشی سازمان‌یافته: سرشدگی جمعی در سایه‌ی جمهوری اسلامی

نوشته: مریم عادلخانی

در سال‌های اخیر، جامعه‌ی ایران به شکلی گسترده درگیر نوعی بی‌حسی روانی و سرشدگی جمعی شده است. این وضعیت نه حاصل ناآگاهی، که نتیجه‌ی مستقیم تکرار پی‌درپی فجایع، دردهای انباشته، و مهم‌تر از همه، بی‌پاسخ‌ماندن فریادهای عمومی در زیر چرخ‌دنده‌های یک حکومت سرکوبگر و بی‌رحم است. فاجعه پشت فاجعه، مرگ پشت مرگ، سوگ‌ پشت سوگ. و ما، تنها چند روز یا نهایتاً چند هفته واکنش احساسی نشان می‌دهیم، استوری می‌گذاریم، تسلیت می‌نویسیم و بعد، در سکوتی گورستان‌گونه، همه‌چیز را به فراموشی می‌سپاریم.

هواپیمای اوکراینی با ۱۷۶ جان بی‌گناه فراموش شد. سانچی، متروپل، فروریختن دیوارها بر سر کارگران، همه فراموش شدند. بندرعباس هم، با آن آتش زبانه‌کشیده و کارگرانی که در دود جان دادند، به‌زودی به لیست بلند فراموش‌شده‌ها می‌پیوندد. ژینا، نیکا، کیان، محسن، حنانه، مجید… نام‌هایی که زمانی فریاد یک ملت بودند، حالا تنها هشتگ‌هایی در بایگانی مغفول شبکه‌های اجتماعی‌اند.

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۳, شنبه

زن، زندگی، مقاومت؛ روایت نانوشته‌ی زنان کرد از خط مقدم انقلاب تا حاشیه‌های سانسور

نویسنده: مریم عادلخانی

مقدمه

وقتی تاریخ جنبش‌های آزادی‌خواهانه در ایران و منطقه را ورق می‌زنیم، نام زنان کرد نه فقط به‌عنوان همراهان بلکه به‌عنوان پیش‌قراولان مقاومت در سطرهای اصلی دیده می‌شود. زنانی که اسلحه به دوش کشیدند، علم مبارزه‌ی سیاسی بلند کردند، و در خیابان و کوه و قلمروهای مجازی، میدان را رها نکردند. با این‌حال، در روایت رسمی و رسانه‌ای – چه از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی و چه حتی از سوی برخی نهادهای مرکزگرا – همواره نادیده گرفته شده‌اند.

در این مقاله، با نگاهی تازه و انتقادی، به زوایای کمتر دیده‌شده‌ی حضور زنان کرد در جنبش‌های مدنی و سیاسی می‌پردازم؛ نقشی که امروز در شعار «زن، زندگی، آزادی» به شکلی جهانی شنیده شد، اما ریشه‌هایش سال‌ها پیش در کوچه‌های سنندج، دیوارهای مهاباد، کوهستان‌های قندیل و کلاس‌های زیرزمینی زنان در بوکان جوانه زده بود.

۱۴۰۴ فروردین ۲۲, جمعه

اپوزیسیون ایران در بزنگاه سقوط: فرصت بزرگ یا غیبت تاریخی؟

نویسنده: مریم عادلخانی

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، اخیراً اظهاراتی را مطرح کرد که برای ما، فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، صرفاً یک تهدید مرسوم نظامی نبود. این سخنان، برای بسیاری از ما، نشانه‌ای جدی و آشکار از ورود ایران به یکی از حساس‌ترین و شاید تعیین‌کننده‌ترین بزنگاه‌های تاریخ معاصر خود بود. نتانیاهو صراحتاً اعلام کرد که تنها توافق مؤثر با جمهوری اسلامی باید بر اساس مدل لیبی صورت گیرد—مدلی که شامل خلع سلاح کامل، نابودی زیرساخت‌های نظامی و پذیرش تسلیم بی‌قید و شرط از سوی حکومت هدف بود. چنین موضع‌گیری‌ای نه‌تنها بیانگر پایان سیاست صبر استراتژیک در قبال ایران است، بلکه پیام روشنی دارد: غرب دیگر خواهان مهار تدریجی جمهوری اسلامی نیست؛ بلکه به دنبال پایان دادن به آن است، با هر ابزار ممکن.

۱۴۰۴ فروردین ۳, یکشنبه

جنسیت‌گرایی، اهمیت بررسی و تأثیر آن بر استمرار حکومت‌های استبدادی

نوشته: مریم عادلخانی

مقدمه

پیش از ورود به بحث اصلی، ضروری است که این سؤال را مطرح کنیم: چرا موضوع جنسیت‌گرایی تا این اندازه اهمیت دارد؟ در نگاه نخست، این مسئله ممکن است صرفاً یک بحث جامعه‌شناختی به نظر برسد که ارتباطی مستقیم با مبارزه علیه دیکتاتوری ندارد. اما اگر دقیق‌تر بررسی کنیم، درمی‌یابیم که بسیاری از حکومت‌های استبدادی، از جمله جمهوری اسلامی، از این ایدئولوژی برای تحکیم قدرت خود بهره می‌برند. در واقع، جنسیت‌گرایی نه‌تنها یک ابزار سرکوب، بلکه راهی برای استمرار سلطه دیکتاتوری است. بنابراین، مقابله با این تفکر، یکی از مسیرهای ضروری برای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی به شمار می‌رود.

۱۴۰۳ اسفند ۱۰, جمعه

نابودی هویت‌های قومی: سیاستی سازمان‌یافته یا انکار آگاهانه؟

نویسنده: مریم عادلخانی

مقدمه

یک بار دیگر، مجلس شورای اسلامی ایران، به‌عنوان بازوی مقنن یک رژیم تمامیت‌خواه، تصمیمی گرفت که هیچ

شکی باقی نمی‌گذارد: جمهوری اسلامی نه‌تنها به مطالبات اقوام ایران بی‌اعتناست، بلکه به‌طور سیستماتیک در حال

نابودی هویت‌های قومی و فرهنگی است. این تصمیم نه از روی بی‌توجهی یا سهل‌انگاری، بلکه بخشی از یک

سیاست کلان و برنامه‌ریزی‌شده برای تحمیل یکدستی فرهنگی و زبانی در ایران است؛ سیاستی که از آغاز

شکل‌گیری این حکومت، در حوزه‌های مختلف آموزشی، رسانه‌ای و سیاسی دنبال شده است.

۱۴۰۳ اسفند ۶, دوشنبه

بحران‌های جمهوری اسلامی؛ بن‌بست در سیاست خارجی و فروپاشی اقتصادی

 نویسنده: مریم عادلخانی

مقدمه

جمهوری اسلامی ایران در یکی از حساس‌ترین و سرنوشت‌سازترین مقاطع تاریخ خود قرار دارد. از یک‌سو، فشارهای خارجی، به‌ویژه تحریم‌های اقتصادی و دیپلماتیک، همچنان بر ساختار حکومت سایه افکنده و امکان هرگونه مانور در عرصه بین‌المللی را محدود کرده است. و با بازگشت سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر از سوی ایالات متحده و ادامه فشارهای کشورهای غربی، مقامات جمهوری اسلامی را به اتخاذ تاکتیک‌های جدید در سیاست خارجی واداشته است. اما این تغییرات تاکتیکی، بیش از آن‌که نشانه‌ی یک استراتژی بلندمدت و پایدار باشد، بیشتر به‌عنوان واکنشی موقتی برای مدیریت بحران‌های رو به افزایش قابل تفسیر است.

۱۴۰۳ بهمن ۱۹, جمعه

پیروز بیت 26 سه رماوه ز روژی ئالای کوردستان و پیشمه رگه


 

آهو دریایی،دختر علوم تحقیقات


                                                                         طراح: مریم عادلخانی




 

کولبران کردستان؛ قربانیان سیستم سرکوب و استثمار جمهوری اسلامی

نویسنده: مریم عادلخانی

مقدمه: زندگی بر لبه‌ی مرگ

کولبری، شغلی که در هیچ کجای دنیا نباید وجود داشته باشد، به تنها راه زنده ماندن برای هزاران کرد در غرب ایران تبدیل شده است. در حالی که بسیاری از مردم ایران با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، شرایط در کردستان به‌مراتب بحرانی‌تر است. فقر، بیکاری و سرکوب سیستماتیک این منطقه را به یکی از محروم‌ترین نقاط کشور تبدیل کرده است. جمهوری اسلامی نه‌تنها هیچ تلاشی برای بهبود شرایط معیشتی کردها نکرده، بلکه با سیاست‌های تبعیض‌آمیز خود، مردم این خطه را در فقر مطلق نگه داشته تا آن‌ها را از هرگونه پیشرفت اقتصادی و استقلال مالی محروم کند.

کولبران، زنان و مردانی که برای کسب روزی ناچیز، بارهای سنگین را از میان کوه‌های صعب‌العبور جابه‌جا می‌کنند، هر روز با خطر مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنند. آن‌ها نه‌تنها با سرمای استخوان‌سوز، سقوط از ارتفاعات و مین‌های به‌جامانده از جنگ مواجه‌اند، بلکه تهدید بزرگ‌تری نیز در کمین آن‌هاست: گلوله‌های بی‌رحمانه‌ی نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی. اما چرا این مشاغل طاقت‌فرسا و پرخطر در کردستان تا این حد رایج شده‌اند؟ چرا مردمی که در سرزمینی غنی از منابع طبیعی زندگی می‌کنند، مجبورند جان خود را برای نانی بخورونمیر به خطر بیندازند؟

۱۴۰۳ بهمن ۵, جمعه

چماق ترامپ علیه جمهوری اسلامی؛ بررسی برنامه‌های پیشنهادی موسسه اتحاد علیه ایران هسته‌ای

نویسنده: مریم عادخلنی

توضیح نویسنده: هدف ما صرفاً واکاوی بندهای کلیدی این پیشنهادات است و تأکید می‌کنیم که هیچ‌گونه قصد تبلیغ یا جانبداری از این برنامه‌ها در میان نیست. آنچه در این بررسی به آن خواهیم پرداخت، پیامدها و تأثیرات احتمالی اجرای این پیشنهادات بر سرنوشت کشور عزیزمان ایران و آینده منطقه خواهد بود. آگاهی از چنین برنامه‌هایی از آن جهت حائز اهمیت است که می‌تواند دید روشن‌تری نسبت به چالش‌های پیش‌رو ارائه دهد و ما را در درک بهتر سناریوهای احتمالی آینده یاری کند.

موسسه اتحاد علیه ایران هسته‌ای اخیراً برنامه‌ای برای دولت دونالد ترامپ ارائه داده است که به طور خاص بر تشدید فشارهای حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران تمرکز دارد. این برنامه در قالب یک استراتژی جامع و چندوجهی، شامل پیشنهادات دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی است. هدف اصلی آن کاهش توان جمهوری اسلامی در انجام اقدامات بی‌ثبات‌کننده در منطقه و مهار برنامه هسته‌ای این کشور است. این برنامه که به طور ویژه بر انزوای ایران و تضعیف رژیم جمهوری اسلامی تأکید دارد، در پی ایجاد تغییرات اساسی در سیاست‌های داخلی و خارجی ایران است. در این مقاله، به بررسی ابعاد مختلف این برنامه و پیامدهای آن خواهیم پرداخت.

۱۴۰۳ دی ۲۰, پنجشنبه

ایران در آستانه فروپاشی: اگر امروز کاری نکنیم، فردایی نخواهد بود

 نویسنده: مریم عادلخانی

ایران امروز بیش از هر زمان دیگری با بحرانی‌ترین دوران خود روبه‌روست. این سرزمین که تاریخ و تمدنی هزاران ساله را در خود جای داده است، همواره در طول تاریخ توانسته از چالش‌ها و سختی‌های متعدد عبور کند، اما اکنون در وضعیتی بی‌سابقه قرار دارد. مشکلات داخلی، فشارهای منطقه‌ای و انزوای بین‌المللی، سه حلقه از زنجیری هستند که ایران را گرفتار کرده‌اند و امکان حرکت به سوی آینده‌ای روشن را از آن گرفته‌اند. کشور، با تمام ظرفیت‌ها و منابع غنی‌اش، در آستانه نابودی قرار گرفته است، مگر اینکه تغییرات بنیادینی در مسیر حرکتش ایجاد شود.

در داخل، زخم‌های کهنه ناشی از سوءمدیریت، فساد و نابرابری اقتصادی، به بحران‌های عمیقی تبدیل شده‌اند که پایه‌های اعتماد میان حکومت و مردم را به شدت تضعیف کرده‌اند. جامعه‌ای که زمانی به وحدت و همبستگی مشهور بود، اکنون دچار شکاف‌های عمیق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شده است. در کنار این بحران‌ها، مشکلات زیست‌محیطی، از کمبود آب گرفته تا آلودگی هوا و خشک شدن دریاچه‌ها، چشم‌انداز زندگی در ایران را تاریک‌تر کرده است. این وضعیت نه تنها معیشت روزمره مردم را دشوار کرده، بلکه آینده نسل‌های بعدی را نیز به خطر انداخته است.

۱۴۰۳ دی ۱۴, جمعه

بحران انرژی و کمبود برق: نماد شکست جمهوری اسلامی در مدیریت کشور


نویسنده: مریم عادلخانی

بحران انرژی و کمبود برق در ایران به یک معضل ساختاری و چالش ملی تبدیل شده که تأثیرات آن فراتر از قطع برق و اختلال در زندگی روزمره مردم است. در کشوری با منابع غنی انرژی مانند ایران، شنیدن خبرهایی مبنی بر احتمال محدود شدن تأمین برق به سه روز در هفته، نمایانگر اوج ناکارآمدی مدیریتی و سوءاستفاده از منابع ملی است. این وضعیت نه‌تنها کیفیت زندگی را تحت‌الشعاع قرار داده، بلکه پایه‌های اقتصاد، تولید و رفاه اجتماعی را نیز متزلزل کرده است.

در چنین شرایطی، پرسش اساسی این است که چرا کشوری با ذخایر عظیم گاز و نفت و ظرفیت‌های قابل‌توجه در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر، به چنین بحرانی دچار شده است؟ پاسخ را باید در ترکیبی از فساد ساختاری، تصمیمات نادرست، و اولویت‌بندی‌های ایدئولوژیک حکومتی جست‌وجو کرد که به جای تمرکز بر رفاه و نیازهای مردم، اهداف سیاسی و نظامی را در دستور کار خود قرار داده است.