در تحلیلی از سوی مؤسسهی خاورمیانه ( Middle East Institute)، یولیا- سابینا جوجا پژوهشگر
ارشد در حوزهی سیاستهای امنیتی، هشدار میدهد که سپردن نقش به روسیه در مذاکرات هستهای
میان آمریکا و رژیم ایران نهتنها غیرسازنده، بلکه بطور بالقوه خطرناک است. او این
روند را «دام روسیه» مینامد و معتقد است که پوتین در پی آن است تا این گفتگوها را
به ابزاری برای پیشبرد منافع ژئوپلیتیک خود در منطقه و تضعیف جایگاه ایالات متحده بدل
سازد.
جوجا با صراحت اعلام میکند که نباید فریب
ظاهر میانجیگرایانهی روسیه را خورد، چرا که «روسیه نیرویی برای ثبات در خاورمیانه
نیست، بلکه عامل بیثباتی است». در نگاه او، مسکو با ورود به پروندهی هستهای ایران،
نه به دنبال توافق یا کاهش تنش، بلکه در پی طولانی کردن بحران برای بهرهبرداری سیاسی
و اقتصادی است.
این پژوهشگر خاطرنشان میکند که کرملین با استفاده از اهرمهایی مانند همکاریهای نظامی با تهران، نقش خود را در منطقه پررنگتر کرده و تلاش دارد که مذاکرات ایران و آمریکا را به عرصهی زورآزمایی قدرتهای جهانی بدل کند. به باور جوجا، این سیاست نهتنها به زیان ثبات منطقهای، بلکه در تضاد مستقیم با منافع استراتژیک غرب قرار دارد.
در تحلیل جوجا، یکی از مهمترین تحولات ژئوپلیتیک
اخیر، شکل گرفتن یک محور ضدغرب متشکل از حکومتهای ایران، روسیه و چین است. اینها
که هریک به نوعی با تحریمهای مختلف و انزوای بینالمللی روبرو هستند، اکنون بطور
فزایندهای به یکدیگر تکیه میکنند. جوجا مینویسد: «هرچه این رژیمها منزویتر میشوند،
بیشتر به یکدیگر تکیه میکنند.
او به نشستهای سهجانبه در مسقط بین مقامات
روسی، ایرانی و چینی اشاره میکند و آنها را بخشی از تلاشی بزرگتر برای ساختن یک نظم
جدید اوراسیایی میداند که هدف آن، کاستن از نفوذ و اعتبار غرب در منطقه و جهان است.
از نگاه نویسنده، پوتین تلاش میکند از حضور
در مذاکرات هستهای ایران به عنوان ابزاری برای بازگشت به صحنهی سیاست بینالملل
استفاده کند. او این مذاکرات را نه صرفاً برای مهار برنامهی هستهای رژیم ایران، بلکه
به عنوان سکوی دیپلماتیک برای مشروعیت بخشیدن به نقش روسیه پس از تجاوز به اوکراین
میبیند.
جوجا هشدار میدهد: «بازگرداندن مسکو به میز
مذاکرات، احتمال دستیابی به توافق را افزایش نمیدهد، بلکه فقط هزینهی آن را برای
غرب بالا میبرد.» او معتقد است که مشارکت روسیه در این روند نهتنها به ایران جسارت
بیشتری برای سرسختی در مذاکرات خواهد داد، بلکه پیام خطرناکی به سایر کشورهای منطقه
مخابره میکند مبنی بر اینکه بازیگران مخرب نیز میتوانند با بحرانآفرینی، به ابزار
دیپلماتیک دست یابند.
جوجا به تجربهی برجام نیز اشاره میکند و
یادآور میشود که روسیه حتی در آن زمان هم نقش منفی ایفا کرد. به گفتهی او، مسکو در
مواقع حساس مذاکرات، یا با وقتکشی و طرح پیشنهادات انحرافی، روند را کند میکرد، یا
از پیشرفتها برای امتیاز گرفتن در سایر پروندهها استفاده مینمود. حال، با شدت گرفتن
خصومتها در اوکراین و تحریمهای گستردهتر، انگیزهی مسکو برای اخلال بیشتر از گذشته
است.
در پایان این تحلیل، جوجا با ارائهی راهکارهایی
مشخص، از ایالات متحده میخواهد تا با صراحت روسیه را از هرگونه نقش رسمی در مذاکرات
کنار بگذارد؛ بجای اتکا به بازیگران ثالث، مسیر گفتگوی مستقیم با رژیم ایران و تفاهم
با متحدان اروپایی و منطقهای را تقویت کند؛ و حضور روسیه در این پرونده را نه به
عنوان یک ابزار دیپلماتیک، بلکه به مثابه تهدیدی استراتژیک تلقی نماید.
او تأکید میکند: «پوتین نباید این امکان
را پیدا کند که مذاکرات اتمی را به گروگان بگیرد.» به باور او، تنها با اتخاذ چنین
رویکردی است که واشنگتن میتواند هم از نفوذ منطقهای خود دفاع کند و هم خطرات ناشی
از همپیمانی استبدادها را مهار نماید.
این تحلیل، درواقع تلاشی است برای هشدار به
سیاستگذاران غربی که گاه در سایهی تمایل به رسیدن به توافق، چشم بر بازیهای پیچیدهی
قدرت در سطح جهانی میبندند. جوجا با صراحت میگوید که در این پرونده، نه همهی بازیگران
به دنبال صلح هستند و نه هر مشارکتی به معنای تقویت و پیشرفت آن است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر