۱۴۰۴ مرداد ۱۵, چهارشنبه

مذاکرات اتمی؛ نقش روسیه و اروپا و انتظار آمریکا

هدى رؤوف (ایندیپندنت عربی) – در چارچوب گفتگوهای رژیم ایران با اروپایی‌ها، تهران شروط تازه‌ای را مطرح می‌کند؛ از جمله اینکه پیش از هرگونه همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، باید تحریم‌ها برداشته شود، و نه‌تنها اجازه بازدید از تأسیسات تخریب‌شده را نمی‌دهد، بلکه تنها بازدید از نیروگاه بوشهر، راکتور تحقیقاتی تهران و سازمان انرژی اتمی ایران را می‌پذیرد. افزون بر اینها، برخی در داخل ایران خواهان پیوند این پرونده با موضوع عذرخواهی «تروئیکای اروپایی» و ایالات متحده بابت حملات به تأسیسات هسته‌ای و پرداخت غرامت شده‌اند.

پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران بار دیگر از سوی اروپایی‌های غایب و با حمایت روسیه از تهران، پس از سرخوردگی ناشی از جنگ ۱۲روزه، در مرکز توجه قرار گرفته است. در این میان، سؤالاتی مطرح است که هنوز پاسخی نیافته‌اند، در حالی که تنها بخش قابل مشاهده، نوک کوه یخ است که همان پرونده هسته‌ای است.

در حالی که دونالد ترامپ رئیس‌ جمهوری آمریکا بار دیگر رژیم ایران را به حملات تازه تهدید کرده، روسیه در موضعی حمایتی از تهران ظاهر شده است. این در حالیست که در داخل ایران، انتقادهایی نسبت به سکوت روسیه در جریان جنگ ۱۲روزه با اسرائیل، چه در سطح حمایت سیاسی و تلاش برای پایان جنگ، و چه در زمینه‌ی پشتیبانی نظامی که روسیه ارائه می‌داد، و ناکارآمدی آن در تقویت سامانه دفاع هوایی ایران که ضعف آن در برابر حملات اسرائیل آشکار شد، بالا گرفته است.

با توجه به اینکه رابطه میان ایران و روسیه اغلب به‌ عنوان «روابط دوست-دشمن» توصیف می‌شود، اما به‌ نظر می‌رسد اظهارات اخیر مسکو نیز در همین چارچوب قابل تفسیر است و نه به‌ عنوان نشانه‌ای از اتحاد استراتژیک. درواقع تهران باید از این موضع‌ روسیه، با نگاه عملگرایانه استفاده کند، نه از سر باور به روسیه به‌ عنوان شریک استراتژیک.

روسیه بار دیگر تأکید کرده است که بر حق ایران در دستیابی به انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز پایبند است و شرط آمریکا مبنی بر «غنی‌سازی صفر» را ناعادلانه می‌داند. مسکو یادآور شده که چنین شرطی حتی در پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) که در سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ توسط آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی پایه‌گذاری شد، مطرح نشده است. در این پیمان، هیچ ممنوعیتی برای غنی‌سازی یا بازفرآوری وجود ندارد، اما همه فعالیت‌های هسته‌ای باید زیر نظر آژانس و صرفاً در چارچوب اهداف صلح‌آمیز باشد. روسیه همچنین تهدیدهای آمریکا و اسرائیل علیه رژیم ایران را تلویحا محکوم کرد.

مسکو همچنین یادآور شد که موضوع غنی‌سازی در توافق برجام مشخص شده و ایران مجاز است تا سطح ۳/۶۷ درصد غنی‌سازی انجام دهد، که برای برنامه‌ای صلح‌آمیز کافی است، و میزان ذخایر اورانیوم غنی‌شده‌اش نباید از ۳۰۰ کیلوگرم فراتر رود، و مازاد آن باید به خارج کشور منتقل شود؛ که خود مسکو مسئول نگهداری این مازاد خواهد بود.

موضع اخیر روسیه که در مخالفت با واشنگتن و تل‌آویو بیان شده، حمایتی برای تهران محسوب می‌شود، اما درواقع نشان‌دهنده استفاده مسکو از پرونده اتمی ایران به‌ عنوان کارت بازی در معامله با آمریکاست. روابط متشنج میان مسکو و واشنگتن، تهدید ترامپ به تشدید فشار بر روسیه، تعیین مهلت برای پایان جنگ در اوکراین و تهدید به اعمال تعرفه‌های گمرکی، روسیه را به سمت هم‌سویی با رژیم ایران در پرونده هسته‌ای سوق داده، به‌ ویژه با توجه به اینکه همه طرفین می‌دانند ترامپ مایل به تحقق توافقی با ایران است.

این موضع فعلی روسیه با عملکرد گذشته آن که طی جنگ۱۲روزه با اسرائیل  حمایتی از جمهوری اسلامی نکرد و سیستم‌های دفاعی‌اش نیز عملکرد ضعیفی داشتند، تناقض دارد. پیشتر گزارش‌هایی منتشر شده بود که روسیه با اصل «غنی‌سازی صفر» در توافقی با ایران موافقت کرده است.

مسکو درواقع تمایلی به توافق رژیم ایران با غرب و پایان انزوای تهران ندارد، زیرا این انزوا در راستای منافع روسیه است. همچنین، امتناع جمهوری اسلامی ایران از مذاکره مستقیم با آمریکا فرصتی برای مسکو فراهم آورده تا از این موضوع به‌ عنوان اهرم فشار استفاده کند.

از سوی دیگر، نقش اروپا پس از آنکه با روی کار آمدن ترامپ و انجام پنج دور مذاکره میان رژیم ایران و آمریکا تا حدی به حاشیه رفته بود، بار دیگر در پرونده هسته‌ای پررنگ شده است. اکنون سؤال اینجاست که نقش اروپا چیست و آیا قادر است در حل اختلافات تهران– واشنگتن یا دستیابی به توافقی هسته‌ای نقش‌آفرین باشد؟

«مکانیسم ماشه» (Snapback) آخرین ابزار باقیمانده اروپا برای مشارکت در این پرونده است. اروپایی‌ها می‌توانند پیشنهاد تعلیق آن را به تهران بدهند، اما مشروط به اینکه ایران تفاهم دیپلماتیک جدی نشان دهد و به مذاکرات مستقیم با آمریکا بازگردد و همچنین با آژانس بطور کامل همکاری کند و درباره ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود شفاف‌سازی نماید و بازرسان بین‌المللی نیز بتوانند به فعالیت خود در ایران ادامه دهند.

با این حال، جمهوری اسلامی ایران به‌ خوبی می‌داند که سرنوشت مکانیسم ماشه به تصمیم آمریکا وابسته است، و اروپا نمی‌تواند مستقل از واشنگتن درباره ادامه یا توقف مذاکرات ایران– آمریکا تصمیم‌گیری کند. حتی اگر «تروئیکای اروپایی» فعال‌ ساختن مکانیسم ماشه را برای شش ماه به تعویق بیندازد و پس از آن پیشنهاد لغو تحریم‌های سازمان ملل را مطرح کند، باز هم این ایالات متحده است که با استفاده از حق وتو می‌تواند مانع برداشته شدن تحریم‌ها شود.

بنابراین، آمریکا همچنان طرف اصلی در این معادله برای ایران است، و موفقیت یا شکست مذاکرات ایران با اروپا، تعیین‌کننده شروع یا توقف مذاکرات با واشنگتن نخواهد بود. بلکه این مرحله می‌تواند فرصتی باشد برای اینکه ترامپ از طریق آن مواضعی تبلیغاتی علیه ایران بیان کند.

رژیم ایران در برابر شروط اروپایی‌ها، نیز شروط خاص خود را دارد؛ از جمله حل موضوع غنی‌سازی در داخل که به‌ نوعی تعیین می‌کند آیا امکان بازگشت به میز مذاکره میان تهران و واشنگتن وجود دارد یا نه. اما فراتر از آن، این سؤال مطرح است که مذاکرات احتمالی میان رژیم ایران و آمریکا فقط به موضوع هسته‌ای محدود خواهد شد یا به سایر پرونده‌های منطقه‌ای نیز گسترش خواهد یافت؛ پرونده‌هایی که ایران به‌ واسطه سیاست گره‌ زدن مسائل، در آنها دست داشته است.

آیا در این مذاکرات، آینده جنبش حماس و نقش جمهوری اسلامی ایران در آن بررسی خواهد شد؟ آیا گفتگوهایی درباره عدم دخالت رژیم ایران در سوریه و نقش حزب‌الله در لبنان صورت خواهد گرفت؟ بعید به نظر می‌رسد که این مسائل منطقه‌ای ملتهب از دستور کار مذاکرات با جمهوری اسلامی حذف شوند. پس چرا اکنون با وجود افزایش تبادل مواضع میان تهران و واشنگتن، تمرکزی بر آنها صورت نمی‌گیرد؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر