خبرگزاری رویترز به نقل از «سه منبع آگاه
ایرانی» گزارش داد که اکنون نظام سیاسی جمهوری اسلامی، مذاکره با آمریکا را برای حل اختلاف چند دههای بر سر برنامه هستهایش
تنها راه جلوگیری از تشدید تنش و خطر نابودی خود میبیند.
در مقدمهی این مقاله به قلم «پریسا حافظی»
آمده است که جمهوری اسلامی در جنگ و بنبست دیپلماتیک تضعیف شده و اکنون در نقطهای
حساس قرار دارد: یا در برابر فشار برای توقف فعالیت هستهای مقاومت کند و خطر حملات
بیشتر اسرائیل و آمریکا را بپذیرد، یا کوتاه بیاید و با خطر شکاف در رهبری مواجه شود.
در این مطلب که روز پنجشنبه ۱۴ اوت (۲۳ امرداد) منتشر شد آمده، در حال حاضر، نظام
جمهوری اسلامی برای بقای خود بر استراتژی سیاسی بلندمدت تمرکز دارد. یک آتشبس شکننده
به جنگ ۱۲ روزه در ماه ژوئن که با حملات هوایی اسرائیل آغاز شد و سپس با حملات آمریکا
به سه تأسیسات هستهای در خاک ایران ادامه یافت، پایان داد. هر دو طرف اعلام پیروزی
کردند آنهم در حالی که این جنگ آسیبپذیریهای نظامی را آشکار کرد و تصور قدرت بازدارندگی
جمهوری اسلامی را به عنوان دشمن اصلی اسرائیل در منطقه خدشهدار کرد.
حملات به اهداف هستهای و نظامی جمهوری اسلامی، که با کشته شدن چندین تن از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دانشمندان هستهای رژیم همراه بود، تهران را شوکه کرد.
در حالی که مقامات جمهوری اسلامی آمریکا را
به «خیانت به دیپلماسی» متهم میکنند، برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و فرماندهان
متعصب، مقاماتی را که مدافع مذاکره با آمریکا هستند، با این استدلال که مذاکره یک
«تله استراتژیک» است تا نیروهای مسلح را از آمادهباش منحرف کند، متهم میکنند.
یک منبع سیاسی دیگر که مانند سایرین به دلیل
حساسیت موضوع نخواست نامش فاش شود گفته: «علی خامنهای اکنون به مذاکره تمایل پیدا
کرده»، زیرا آنها «هزینه تقابل نظامی را دیدهاند.»
مسعود پزشکیان نیز گفته مذاکره با آمریکا
«به معنای تسلیم شدن نیست.» او خطاب به مخالفان مذاکرات هستهای گفت: «حرف زدن به معنی
تسلیم نیست. اگر حرف نزنیم میخواهید بجنگید؟ خب، آمد و زد، دوباره درست کنیم باز هم
میآید میزند. نباید احساسی برخورد کرد.»
اظهارات او با انتقادات زیادی روبرو شد؛ از
جمله عزیز غضنفری جانشین معاون سیاسی سپاه پاسداران که هشدار داد: «سیاست خارجی جای
بیان هر واقعیتی نیست.»
در این گزارش با اشاره به اینکه در نهایت،
علی خامنهای در ایران حرف آخر را میزند، به نقل از افراد آگاه نوشته شده که وی و ساختار قدرت در ایران به توافق برای از سر گرفتن
مذاکرات هستهای رسیدهاند و آن را برای بقای جمهوری اسلامی حیاتی میدانند.
بر اساس این گزارش، مقامات جمهوری اسلامی
نگرانند که حملات بعدی، هماهنگی سیاسی و نظامی کشور را مختل کند؛ به همین دلیل، شورای
دفاع تشکیل دادهاند تا حتی در صورت انتقال خامنهای ۸۶ ساله به
محل امن، تداوم فرماندهی تضمین شود.
با اینهمه وزارت خارجه جمهوری اسلامی اعلام
کرده است که هیچ تصمیمی در مورد از سر گرفتن مذاکرات هستهای گرفته نشده است.
الکس وطنخواه مدیر برنامه ایران در مؤسسه
خاورمیانه واشنگتن گفت که اگر رژیم ایران بخواهد بدون تضمینهای امنیتی یا دیپلماتیک
ظرفیت هستهای خود را به سرعت بازسازی کند، «حمله آمریکا و اسرائیل نه تنها محتمل،
بلکه تقریباً قطعی خواهد بود».
او افزود: «از سر گرفتن مذاکرات میتواند
به تهران فرصت مناسبی برای تنفس و تخفیف فشارهای اقتصادی بدهد. اما اگر آمریکا متقابلا
به سرعت اقدام نکند، خطر واکنش شدید تندروها، تعمیق اختلافات بین مقامات و اتهامات
تازه مبنی بر تسلیم [رژیم در مقابل آمریکا] را به همراه خواهد داشت.»
تهران بر حق خود برای غنیسازی اورانیوم به
عنوان بخشی از برنامه صلحآمیز انرژی هستهای پافشاری میکند، در حالی که دولت ترامپ
خواستار توقف کامل آن است؛ موضوعی که هسته اصلی بنبست دیپلماتیک محسوب میشود.
بازگشت تحریمهای سازمان ملل با فعال ساختن
«مکانیسم ماشه» که توسط سه قدرت اروپایی پیگیری میشود، خطر دیگریست که در صورت عدم
بازگشت تهران به مذاکرات یا به دست نیامدن
یک توافق قابل راستآزمایی برای محدود کردن فعالیت هستهای، جمهوری اسلامی را تهدید
میکند.
رژیم ایران تهدید کرده که در صورت فعال شدن
«مکانیسم ماشه» از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود، اما منابع داخلی میگویند این بیشتر یک تاکتیک برای فشار است
تا یک طرح واقعی، زیرا خروج از NPT به معنای
اعلام مسابقه برای ساخت بمب هستهای و دعوت به مداخله آمریکا و اسرائیل خواهد بود.
یک دیپلمات غربی به رویترز گفته است «حکومت
ایران هرگز تا این اندازه آسیبپذیر نبوده است. در داخل، نارضایتی از جنگ، انزوا، سوء
مدیریت و کمبود آب و برق رو به افزایش است و خاموشیهای روزانه و بحران ذخایر آب، فشار
بر کسب و کارها را تشدید کرده است.»
افزایش اضطراب عمومی
در میان مردم عادی، خستگی از جنگ و انزوای
بینالمللی عمیق شده و با حس شکست مدیریتی همراه است. اقتصاد نفتمحور ایران که تحت تحریمها و سوء مدیریت دولتی آسیب دیده، اکنون
تحت فشار شدیدتری قرار دارد.
قطع برق روزانه شهرهای کشور ۸۷ میلیونی را درگیر کرده و بسیاری از کسب و کارها را مجبور به کاهش فعالیت
کرده است. مخازن آب به پایینترین سطح خود در عمر خود رسیده و دولت نسبت به یک «بحران
ملی آب» هشدار داده است.
نویسندهی این گزارش مدعی شده «بسیاری از
ایرانیها حتی مخالفان حکومت در جریان جنگ
۱۲ روزه پشت کشور ایستادند، اما اکنون با کاهش درآمد و تشدید سرکوب مواجه
هستند.»
علیرضا، ۴۳ ساله،
فروشنده مبل در تهران، گفت که در فکر کوچککردن کسب و کار و انتقال خانوادهاش از
پایتخت است، چون از حمله هوایی بیشتر میترسد.
او میگوید: «این نتیجه ۴۰ سال سیاستهای شکستخورده است. ما کشوری غنی از منابع هستیم و با این
حال مردم آب و برق ندارند. مشتریها پول ندارند. کار و کاسبی من در حال نابودی است.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده، دستکم ۲۰ نفر در نقاط مختلف ایران که تلفنی با آنها صحبت شد، احساس مشابهی داشتند.
اینکه گرچه بیشتر مردم خواهان جنگ دیگری نیستند، اما اعتمادشان به توانایی حکومت برای
اداره عاقلانه کشور در حال از دست رفتن است.
رویترز مینویسد با وجود نارضایتی گسترده،
اعتراضات سراسری شکل نگرفته است. در عوض، مقامات فشارهای امنیتی را تشدید کردهاند،
فشار بر فعالان دموکراسیخواه را افزایش دادهاند، اعدامها را سرعت بخشیدهاند و با
سختگیری شبکههای منتسب به جاسوسی برای اسرائیل را تحت پیگرد قرار میدهند که اینهمه نگرانیها درباره گسترش نظارت و سرکوب
را افزایش داده است.
نویسنده این گزارش، موافقان حکومتی مذاکره
با آمریکا را که اصلاحطلبان هستند «میانهرو» معرفی کرده و نوشته: «میانهروهای به
حاشیه رانده شده پس از سالها محرومیت، دوباره در رسانههای دولتی ظاهر شدهاند. برخی
از تحلیلگران این را اقدامی برای پراکنده کردن اضطراب عمومی و سینگنالی برای احتمال
اصلاحات از درون بدون «تغییر رژیم» میدانند که میتواند سیاستهای اصلی را تغییر دهد.»

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر