۱۴۰۴ مرداد ۱۵, چهارشنبه

یک تاریخ‌‌پژوه آلمانی: حقوق بین‌الملل به سلاح سیاسی علیه اسراییل تبدیل شده است

آنچه می‌خوانید گفتگوی مجله «فوکوس» در آلمان با میشائیل ولفزُن تاریخ‌‌پژوه و نویسنده آلمانی است. وی در سال ۱۹۴۷ در منطقه تحت حفاظت انگلیس در تل‌آویو در یک خانواده‌ی یهودی، فرهنگی و صنعتکار به دنیا آمد. پدر و مادرش در سال ۱۹۵۴ به برلین غربی مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شدند. این تاریخ‌پژوه در جوانی در ارتش اسرائیل خدمت کرد و در «جنگ شش روزه» شرکت داشت. ولفزُن تحصیلات عالی خود را در رشته‌های تاریخ، علوم سیاسی و اقتصاد در دانشگاه‌های برلین و تل‌آویو و کلمبیا در نیویورک به پایان رساند. او بیش از بیست جایزه‌ی فرهنگی و علمی دریافت کرده و ده‌ها کتاب در ارتباط با مسائل تاریخی و سیاسی و اجتماعی نوشته است.

آقای پروفسور ولفزُن، صدراعظم نمی‌تواند درک کند که اسرائیل در غزه چه می‌کند. آیا شما می‌توانید برای او توضیح دهید؟

بله. این اقدام از نظر سیاسی و نظامی ضروری است، زیرا حماس خود به خود خونریزی را متوقف نمی‌کند. از ابتدای عملیات متقابل اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳، حماس جنگ چریکی به راه انداخته. نیروهای چریکی اغلب از اماکن غیرنظامی مانند مساجد، بیمارستان‌ها، مدارس و کودکستان یا منازل شهروندان به عنوان پایگاه استفاده می‌کنند یا بهتر بگوییم، از آنها  سوء استفاده می‌کنند. این باعث می‌شود که ارتش اسرائیل چاره‌ای جز پاسخ به این منابع آتش نداشته باشد.

چرا اسرائیل نمی‌تواند این مسئله را حداقل به افکار عمومی جهان غرب توضیح دهد؟

این ضعف در توضیح فقط به جنگ اخیر محدود نمی‌شود، بلکه سال‌هاست که در خود اسرائیل نیز مورد انتقاد قرار گرفته. علاوه بر این، جهان غرب (بجز سربازان آمریکایی) از سال ۱۹۴۵ در نوعی بهشت صلح‌آمیز زندگی می‌کند. یک نکته انسانی و قابل درک هم وجود دارد: همه مردم تصاویر وحشتناک از رنج غیرنظامیان فلسطینی را می‌بینند. این تصاویر بخشی از استراتژی حماس هستند. آنها می‌خواهند سربازان دشمن و مردم‌شان را دچار تردید کرده و همدلی جهانی را جلب کنند. اما تصاویر هرگز علت‌ها را نشان نمی‌دهند.

اما دولت اسرائیل خودش نیز از «جنگ علیه حماس» فراتر رفته و اکنون از اخراج کل فلسطینی‌ها از غزه صحبت می‌کند.

بله، اینهم هست. اما این سخنان اغلب از سوی سیاستمداران رادیکال و افراطی در دولت ائتلافی مطرح می‌شود و توجه زیادی جلب می‌کند. حتی نتانیاهو دیگر کمتر از این اصطلاح استفاده می‌کند. البته این سیاستمداران بخشی از کابینه هستند، اما نباید آنها را با کل دولت یکی دانست.

ولی وجود این صداهای افراطی در کابینه یک مشکل نیست؟

این موضوع فقط برای کسانی مشکل‌زا است که ترکیب و توازن قدرت در کابینه اسرائیل را نمی‌شناسند. درواقع دولت اسرائیل شامل طیف‌های مختلف است، و این صداهای افراطی نماینده اکثریت نیستند. در خود اسرائیل، این فریادهای افراطی تصمیم‌گیرنده نیستند. اتهامات شدیدتری هم وجود دارد  از جمله اینکه این دولت از گرسنگی به عنوان سلاح استفاده می‌کند. درواقع ماه‌هاست که  هیچ کمک بشردوستانه‌ای به غزه راه نیافته.

در اینجا هم ما با جنگ چریکی مواجه هستیم. اطلاعات موثقی وجود دارد که حتی در زمان «قحطی» ظاهری، مواد غذایی کافی از قبل موجود بوده ولی توسط حماس احتکار شده‌؛ و اگر هم عرضه شده‌، با قیمت‌‌های بسیار بالا فروخته شده‌اند.

منظورتان کدام اطلاعات است؟ چندین سازمان غیردولتی اعلام کرده‌اند که هیچ دارویی وجود ندارد.

آیا این سازمان‌ها محل‌های مخفی حماس را می‌شناسند؟! ما همچنین می‌دانیم که بسیاری از این «سازمان‌های غیردولت» فعالان طرفدار حماس هستند.

آیا دولت اسرائیل با تشدید درگیری در فصل بهار در دام افتاده؟

اگر کوتاه‌مدت فکر کنید، بله. ولی از دید بلندمدت، این تشدید درگیری به تضعیف دائمی حماس منجر خواهد شد. جنگ علیه رایش سوم هم سال‌ها طول کشید، چون رهبر جنایتکار آلمان، مردمش را تا آخرین قطره خون مجبور به جنگ کرد.

آیا مقایسه حماس با نازی‌ها واقعاً درست است؟

اگر نه در اینجا، پس کجا؟! و اگر نه حالا، پس کی؟! از ژوئن یا ژوئیه ۱۹۴۴ مشخص بود که جنگ برای آلمان شکست خورده؛ اما هیتلر همچنان کشاندن کشور به خونریزی را ادامه داد. وقتی آلمان شکست خورد، یا بهتر بگویم، آزاد شد، وضعیت بهتر شد؛ دست‌کم در آلمان غربی. جامعه جهانی، حتی اسرائیل، بازسازی غزه‌ای آزاد و بدون حماس را به شدت حمایت خواهد کرد؛ هم اقتصادی و هم سیاسی.

آیا واقعاً به این دولت اسرائیل اعتماد دارید که بتواند نتیجه مثبتی برای منطقه یا حتی خود کشور رقم بزند؟

بله، کاملاً. این سؤال برایم عجیب است چون مبتنی بر یک تصویر نادرست از واقعیت است. واقعیت این است که ما اکنون با خاورمیانه‌ای کاملاً جدید روبرو هستیم؛ برای هر کسی که دقیق نگاه کند، روشن است:

لبنان توسط اسرائیل از حزب‌الله رهایی یافته،

سوریه از دیکتاتوری خاندان اسد (از سال ۱۹۷۰) آزاد شده،

[رژیم] ایران پس از دو حمله موشکی به اسرائیل، توان دفاع هوایی‌اش را از دست داده،

حوثی‌ها در یمن به شدت تضعیف شده‌اند،

و توان نظامی حماس نیز به‌ شدت افت کرده است.

اگر دقیق نگاه کنیم، یک اتحاد واقعی، هرچند غیررسمی، بین اسرائیل، عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی و اردن در برابر [رژیم] ایران، حوثی‌ها و حزب‌الله وجود دارد.

آیا واقعاً فکر می‌کنید فلسطینی‌ها شکست حماس را به‌ عنوان «آزادی» درک خواهند کرد؟

من پیشگو نیستم، اما بر اساس گذشته و حال، آینده را تحلیل می‌کنم. اگر فلسطینی‌ها فرصتی مانند آلمانِ پس از ۱۹۴۵ داشته باشند، چنین چیزی ممکن است

آزادی؟ ده‌ها هزار نفر کشته شده‌اند. حماس از بیش از ۵۰ هزار قربانی سخن می‌گوید. حقوقدانان بین‌المللی می‌گویند این نقض آشکار حقوق بین‌الملل است.

این یک بحث معادلاتی است که وکلای حقوق بین‌الملل مطرح می‌کنند. سوءتفاهم نشود؛ من به حقوق بین‌الملل علاقه دارم؛ اما باید بگویم که در عمل، این حقوق در جنگ‌ها خیلی مؤثر نیست.

یعنی حقوق بین‌الملل اصلاً اهمیتی ندارد؟

چرا، ولی به‌ عنوان یک سلاح سیاسی علیه اسرائیل؟! شاید اسرائیل در این جنگ مواردی از حقوق بین‌الملل را نقض کرده باشد، اما به‌ صورت واکنشی. اولین نقض، از سوی حماس صورت گرفت! آنها از غیرنظامیان خود به‌ عنوان سپر انسانی و پایگاه آتش استفاده می‌کنند. مبارزان‌شان لباس نظامی ندارند، بلکه مثل غیرنظامیان کرده‌اند لباس می‌پوشند! این در تضاد با حقوق بین‌الملل قرار دارد. چه کسی در مورد این حقایق صحبت می‌کند؟

دادستان دیوان کیفری بین‌المللی حکم بازداشت نتانیاهو و وزیر دفاع پیشین را صادر کرده

بله؛ ولی خود این دادگاه با اتهامات جدی مواجه است. برخی اعضایش به دلیل تعصب ضداسرائیلی مشهورند. حقوق در این مورد به یک نمایش سیاسی تبدیل شده است.

حتی اگر پیشگو هم نیستید، لطفاً کمی درباره آینده صحبت کنیم. چه چشم‌اندازی برای منطقه می‌بینید؟

دیدگاه من برای یک صلح پایدار در خاورمیانه اینست: یک فدرالیسم مشترک برای سرزمین‌های فلسطینی، اسرائیل و اردن. چیزی بین اتحادیه چند کشور [فدراسیون] و ایالات فدرال؛ به‌ عبارت دیگر کانتونالیزه‌ شدن. من این را در کتابم «سرزمین مقدس متعلق به کیست؟» شرح داده‌ام. اصرار دائمی بر راه‌ حل دو کشوری کاملاً غیرواقع‌بینانه است.

طرح شما به معنای پایان اسرائیل به‌عنوان دولت یهود نیست؟

نه، اسرائیل همچنان یک کشور یهود باقی می‌ماند؛ با خودگردانی ویژه برای عرب‌های اسرائیلی. یک «جمهوری فدرال فلسطین» تشکیل خواهد شد شامل کانتون کرانه باختری با تضمین حقوق اقلیت یهودی در آن، کانتون غزه، و یک کشور مشترک فلسطین- اردن. یادتان نرود که ۸۰٪ جمعیت اردن، فلسطینی هستند. این تنها راه‌ حل معقول دو کشوری است.

چقدر طول خواهد کشید تا دولت‌های اروپایی بفهمند که راه‌ حل دوکشوری که آنها پیشنهاد می‌کنند قابل اجرا نیست؟

شما از منِ تاریخ‌پژوه انتظار پیشگویی دارید؛ ولی من پاسخی ندارم.

در اروپا بحث‌های دیگری در جریان است. حتی در دولت آلمان که همیشه در کنار اسرائیل ایستاده، اکنون برخی خواهان توقف ارسال سلاح به اسرائیل هستند. این چه پیامی دارد؟

تقریباً هیچ! سه عامل اصلی برای توان نظامی اسرائیل وجود دارد: اول: ایالات متحده؛ دوم: ایالات متحده؛ سوم: ایالات متحده!

یعنی آلمان اصلاً مهم نیست؟

خود آلمان بیشتر از اسرائیل به تسلیحات اسرائیلی وابسته است! ارتش آلمان پهپادهای نظامی اسرائیلی کرایه کرده؛ قرارداد بزرگی برای سامانه‌های پدافند موشکی با اسرائیل دارد؛ و اطلاعات حساس ضدتروریستی را از اسرائیل دریافت می‌کند.

اگر آلمان ارسال سلاح را متوقف کند، اسرائیل هم می‌تواند مقابله‌ به‌ مثل کند. آنوقت پرسش این است: چه کسی بیشتر ضرر می‌کند؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر