۱۴۰۴ شهریور ۱۰, دوشنبه

هورالعظیم؛ تالابی در محاصره آتش: نمادی از فروپاشی اکولوژیک و «حکمرانی» سرزمینی

پائولا متکی – بزرگترین تالاب مرزی ایران که می‌بایست شاهرگ حیات جنوب غرب کشور باشد، در محاصره آتش‌سوزی‌های مکرر به کانون یک بحران چندوجهی تبدیل شده است.

هورالعظیم بجای آنکه منبع آب، تنوع زیستی و پشتوانه امنیت اکولوژیک استان خوزستان و جنوب غرب ایران باشد، اکنون چونان کوره‌ای باز، آسمان شهرهایی چون هویزه، بستان، حمیدیه، اهواز و دشت آزادگان را تیره کرده و زندگی مردم را به مرز بحران کشانده است.

این وضعیت نه تنها اکوسیستم منطقه را به نابودی تهدید می‌کند، بلکه پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی وخیمی را برای ساکنان جنوب غرب کشور به همراه داشته و نشانه‌ای از فروپاشی «حکمرانی» سرزمینی است.

تالاب هورالعظیم در سال‌های اخیر بارها شاهد آتش‌سوزی‌های گسترده بوده است؛ تنها در تابستان ۱۴۰۳ بیش از چهار هزار هکتار از سطح آن طعمه حریق شد. این فاجعه صرفاً یک حادثه مقطعی نیست، بلکه نتیجه سال‌ها بی‌توجهی و سیاست‌های نادرست در مدیریت منابع طبیعی است. کاهش حقابه به دلیل سدسازی‌ها و مدیریت نادرست آب، اجرای طرح‌های نفتی بدون ملاحظات محیط زیستی، انسداد مسیرهای طبیعی آب و همچنین آتش‌زدن عمدی پوشش گیاهی خشک توسط برخی بهره‌برداران محلی، از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری و تداوم این بحران هستند.

اما ریشه بحران به امروز محدود نمی‌شود. سال‌ها خشکاندن تالاب از طریق کاهش ورودی‌ آب، گسترش فعالیت‌های نفتی، و تخریب زیستگاه‌های طبیعی، زیست‌بوم هورالعظیم را به‌ شدت فرسوده کرده است. تالابی که باید پناهگاه پرندگان مهاجر، آبزیان و سپر اقلیمی جنوب غرب کشور باشد، امروز به زمینی خشک، آسیب‌پذیر و مستعد آتش‌سوزی بدل شده است؛ نمادی از بی‌توجهی به محیط‌ زیست و فروپاشی تدریجی یک زیست‌بوم حیاتی.

پیامدهای این وضعیت فراتر از نابودی پوشش گیاهی است. دود و ذرات معلق ناشی از آتش‌سوزی‌ها کیفیت هوا را در شهرهای اطراف به شدت کاهش داده و سلامت عمومی را به خطر انداخته است. بیش از دو ماه است که ساکنان منطقه زیر بار دود سنگین زندگی می‌کنند و حتا ابتدایی‌ترین حق انسانی یعنی «نفس کشیدن» نیز از آنها سلب شده است. کودکان، بیماران قلبی و ریوی در خط مقدم آسیب قرار دارند و بیمارستان‌ها بجای درمان بیماری‌های متداول، با موج فزاینده بیماران تنفسی دست و پنجه نرم می‌کنند.

فقدان تاب‌آوری و مدیریت اضطرار

این بحران نشان می‌دهد که نه تنها ساز و کار مؤثری برای مهار آتش وجود ندارد، بلکه مدیریت بحران و سیستم اضطرار نیز در برابر چنین تهدیدی عملاً از کار افتاده است. در حالی‌ که در بسیاری از کشورها سامانه‌های واکنش سریع، از هواپیماهای آبپاش تا پهپادهای پایش و خطوط پمپاژ اضطراری به کار گرفته می‌شوند، در هورالعظیم جز وعده و انفعال چیزی دیده نمی‌شود. این ناکامی به روشنی ضعف تاب‌آوری سرزمینی و نبود ظرفیت نهادی برای مواجهه با بحران‌های محیط زیستی را عیان کرده است.

 از فقدان «حکمرانی» محیط زیستی تا فروپاشی سرزمینی

بحران هورالعظیم تنها یک رخداد محلی نیست؛ تداوم خشکی تالاب، کاهش حقابه، مداخلات نفتی بدون ارزیابی‌های متناسب با محیط زیست و انسداد مسیرهای طبیعی آب، طی سال‌ها بنیان این زیست‌بوم را فرسوده کرده است. تالابی که باید سپر اقلیمی و پناهگاه تنوع زیستی باشد، امروز به کانون تهدیدی برای امنیت انسانی، معیشت محلی و حتی یکپارچگی اجتماعی بدل شده است؛ وضعیتی که نمونه‌ای آشکار از فروپاشی تدریجی سرزمینی است.

اما ریشه این فروپاشی، صرفاً در تغییرات اقلیمی یا فشارهای طبیعی نیست، بلکه در ضعف نهادی و «حکمرانی» ناکارآمد ریشه دارد. فقدان پاسخگویی دستگاه‌ها، واگذاری مسئولیت‌ها از نهادی به نهاد دیگر و بی‌توجهی به اصول صریح قانون اساسی خود جمهوری اسلامی در زمینه حق حیات، هورالعظیم را به نمادی از «حکمرانی» بد تبدیل کرده است. این بحران نه فقط یک مسئله محیط زیستی، بلکه نشانه‌ای روشن از بی‌ثباتی مدیریتی، نبود شفافیت و ناکارآمدی ساختاری در اداره کشور است؛ ناکامی‌ای که از سطح تالاب فراتر می‌رود و به کل پایداری سرزمینی گره می‌خورد.

تبعاتی فراتر از محیط زیست و ضرورت اقدام فوری

دود برخاسته از هورالعظیم تنها چشم‌ها و ریه‌های مردم را نمی‌سوزاند، بلکه آینده اجتماعی و اقتصادی منطقه را نیز تهدید می‌کند. تداوم این وضعیت می‌تواند موج تازه‌ای از مهاجرت اجباری، ناپایداری اجتماعی و بحران‌های بهداشتی به دنبال داشته باشد. انتشار ذرات معلق و دود گسترده که گاه شاخص آلودگی هوا را در اهواز و شهرهای اطراف به بالای AQI 200 رسانده، تخریب زیستگاه گونه‌های بومی از جمله پرندگان مهاجر، و از بین رفتن منابع معیشتی مرتبط با تالاب، همگی نشانه‌هایی از بحرانی هستند که ابعاد آن از یک مسئله صرفاً محیط زیستی فراتر رفته است.

برای مهار این روند، اقدام فوری و راهکارهای ساختاری ضروری است: تأمین حقابه پایدار تالاب و مدیریت مشترک آن با عراق به‌ عنوان شریک زیست‌بومی؛ ایجاد سامانه‌های واکنش اضطراری و افزایش تاب‌آوری در برابر بحران‌های محیط‌ زیستی؛ بهره‌گیری از فناوری‌های نوین اطفای حریق و سیستم‌های پایش هوشمند؛ اصلاح ساختار «حکمرانی» محیط زیست با تعیین مسئولیت‌های شفاف و الزام به پاسخگویی؛ و در نهایت، استفاده از ظرفیت همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی.

هورالعظیم امروز تنها یک تالاب نیست؛ بلکه آیینه‌ای است از آنچه بر سر منابع طبیعی کشور آمده است. اگر این بحران مهار نشود، پیامدهای آن از استان خوزستان و جنوب غرب کشور فراتر خواهد رفت و به تهدیدی برای پایداری سرزمینی بدل خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر