نویسنده : ابوالفضل محققی
در آستانه یک تحول عمیق ! اپوزیسیون در کجا
ایستاده است؟
ایران در گذر گاه یک تحول عمیق قرار گرفته
است. عبورازگذرگاهی تاریک که جز از طریق خرد ورزی ،عشق بمردم ،عشق به آینده این سرزمین
طاعون زده و مسئولیت در برابرتاریخ ونسل های آینده ، در وحدتی فراگیر گذر از آن بسختی
ممکن است.
چگونگی بر خورد با این دوره سخت که حاکمان
نا لایق ،بی مسئولیت وغیر پاسخگو به مردم و برجامعه تحمیل کردند. محک مهمی در انتخاب
و حمایت مردم از این ِیا آن جریان سیاسی ،یا فرد خواهد بود.
لطفا سریع شمشیر نکشید واعتراض به این که
فکر می کنید که فرد مورد نظرمن شخص آقای رضا پهلوی است اصل مسئله را لوث نکنید.
بیائید!خود را جای همنسلان خویش در ایران
بگذارید .واکنش نسل جوان ونسل زد رانسبت جنبش مهسا در روز های بحرانی .!هر چند که ارتباط تنگاتنگ بین این نسل ونسل جوان
کنونی ونسل زد که فرزندان ونوه های نسل ما هستندوجود دارد. هنوزبسیاری از آنهااز کانون
خانه جدا نگردیده و تاثیر گذار در افکار خانواده هستند.
بجرئت می توان گفت
که اکثرمردم که دوست دارم بگویم اکثر خانواده
ها از این حکومت بریده و به صف مخالفان حکومت پیوسته اند.
صفی که هر روز با سیاست های ویران گر حکومت وشخص علی خامنه ای بیشتر، گسترده ترو تاثیر گذار تر می کند.
در تمامی عرصه های زندگی از اقتصاد ،سیاست
،مسائل اجتماعی تا عرصه فرهنگ وهنر. هیچ عرصه ای نیست که حکومت نیم قرنی جمهوری اسلامی
آنرا ویران نکرده باشد.
ویرانی که در پس آن هیچ سازندگی وجود نداشت
.آنچه در عمل بر زندگی مردم حاکم شده کوچک شدن هر روزه سفره آنها ،در تنگنای معیشتی
قرار گرفتن و تاریک تر شدن چشم انداز های آینده این سرزمین بوده است .
پنجاه سال سیاست خودی وناخودی کردن جامعه
،فرصت دادن به مشتی خود فروش، ذهنی فرصت طلب ،
که برایشان هیچ مرزی اخلاقی وعرق ملی ومیهنی وجود ندارد کشوررا به این جا کشاند!
در تمامی این پنجاه سال تا توانستند غارت
وچپاول کردند و هر اعتراضی را با گلوله و سرکوب جواب دادند و نهایت کشور را به جائی
رساندند که اعتماد عمومی مردم فرو ریخته ،اقتصاد جامعه ویران گردیده واخلاق عمومی بسختی
آسیب دیده است .
مردم در سیمای این حکومت چیزی جز فقر وفلاکت
بیشتر وکشاندن پای مردم به جنگی خانمانسوز که هیچ ربطی نه بمردم دارد ونه خاک این کشورنمی
بینند . عامه مردم آن گونه که رژیم وبرخی جریانات سیاسی به مسئله جنگ واسرائیل نگاه
می کنند ! نمی نگرند!حاضر به صف کشیدن پشت سر این حکومت نیستند . چنان نفرتی از این
حکومت پنجاه ساله بر دل دارند که از هر چیزی که بوی این حکومت می دهد و امکان این که
درسیمای اصلاح طلبان که بن مایه مذهبی دارند بر سر کار بیایند بیزارند.
این مردم طی این نیم قرن چنان دچار تحولات
فکری گردیده اند که قابل تصور نیست .
تحولی که می توان عینت آنرا در جنبش عظیم
زنان در رابطه با حجاب که یکصد وهشتاد درجه با تفکر ذهنی وزیبا شناسی جمهوری اسلامی
در تضاد است دید.
این تنها مربوط به مسئله حجاب نیست حتی در
پائین ترین اقشار اجتماعی نوع نگاه به زندگی و آرزوی یک زندگی بسبک غربی به خواستی
عمومی تبدیل گردیده است .نسل جوان ونسل زدی که ما بی آنکه بشناسیمشان از آنها صحبت
می کنیم نسلی است که از نظر فکری و نگاه به زندگی فاصله ای بس بعید با نسل ما دارد
.اما خواسته ها و نیازهایشان قابل درک برای خانواده هاست.
نگاه کنینم به ترکیب شرکت کنندگان در جنبش
مهسا و نوع بر خورد خانواده ها که تماما حامی آنها بودند. نگاه کنیم به ترکیب کشته
شدگان که خواهان رهائئ از این رژیم وبرگزیدن چنان نوعی از زندگی بودند که چیزی جز تصاویری
که از زندگی جوان در غرب دیده اند نبود.مسئله این است که مردم خوب می دانند چه را وچگونه
زندگی را می خواهند!دور نرویم طی این پنجاه سال بخصوص طی این بیست سال اخیراین کانال
های تلویزیون خارج از کشور بخصوص ایران انترناشنال ومن وتو چگونه در شکل گیری نگاه
آنها وتجدید نظرآنها نسبت به دوران پهلوی موثربوده است.جای پرسش است که تاثیر این رسانه
های خارج از کشور براین طیف وسیع بیننده گان داخل کشورچگونه بوده وچگونه عمل کرده است.
اگر تعصبی در کار نباشد. بایدمنصفانه جواب
داد.حسرت نسبت به گذشته ای که داشتند وقدر ندانستند وحال آرزوی بازگشت وتداوم مسیری
که بتواند بر این فشار اقتصادی کمر شنکن وبی چشم اندازی پایان دهند .
تلخ است مراجعه مردم به گذشته و باز بینی
نقشی که نیرو های سیاسی در سرنگونی حکومت شاه وبعد آز آن در حمایت ازخمینی داشتند.
حال نیزاین نیروها بجای پرداختن در جهت پالایش خود وجستجو برای یافتن
راهی در جهت ایجاد یک جبهه بزرگ وطنی کاری جز نفاق افکنی وسر باز زدن از جواب منطقی
استراتژیک کاری ندارند.امروز این وضعیت نابسامان مردم ونگاهشان به نیروهای اپوزیسیون خارج از کشوربهیچوجه آن نیست که جریان های چپ و
جمهوری خواهان ترسیم می کنند و ذهنیت خود را طبق معمول بجای ذهنیت توده مردم می گذارندونتیجه
می گیرند
آما آنچه که در جامعه می گذرد چیز دیگری است.اکثریت
مردم خواهان تغیری هستند که در کوتاه مدت گره از این همه مشکلات بگشاید ،چرخ های خوابیده
صنعت را بحرکت در آورد.امنیت در تمامی عرصه ها ایجاد نمایدو در سطحی وسیع قادر به جذب
سرمایه گذاری های سرمایه گذاران خارجی گردد.وشناخته
شده برای محافل سیاسی قدرتمند خار جی باشد.
فرد ی که توان مندی آن را داشته باشد که افکار
عمومی را نسبت به توانائی خود در مبارزه با جمهوری اسلامی جلب کند . در مبارزه پیش
رو کسی موفق خواهد شد رهبری امور را بر دست گیرد که از حمایت نسل جوان ،نسلی که حماسه
مهسا را آفرید بر خوردارشود.
این برخورداری امکان پذیر نیست جز این که
آن شخص با معیار این نسل هم خوان باشد. نسلی که خواست ونگاه خود بمبارزه را در شعار"
زن ،زندگی،آزادی" متجلی ساخته است .
نسلی که قریب به اتفاق آنها را نیرو های جوان
وتحصیل کرده ای تشکیل می دهند که قادرند خواست های خود را به روشنی بیان کنند وتصویر
واقعی از آن چه که برای بدست آوردنش می جنگند داشته باشند.
نسلی که نگاهش فراتر از جریان های سیاسی پیر
شده در خارج از کشور است که هنوزبا همان فرمول های تغیر ناپذیر خود در گیر کند وکاو
در مرده ریگ های گذشته است .هنوز خطری را که از احیای سلطنت احساس می کند بمراتب بیشتر
از خطرتداوم حکومت جمهوری اسلامی میداند.عقل های فرا رفته از هفتادکه همچنان در قالب
خود مانده وقادر به شکستن آن قالبها ئی نگردیده اند که سیمائی مدرن منطبق با زمان به
آنها بدهد که مورد پسند نسل جوان وحتی هم نسلان خود در داخل کشور گردند .
جریان های چپ ،جمهوری خواهان رنگارنگ و مجاهدین
هنوز قادر بقبول این معضل نیستند که با این تفکر ،با این ترکیب وبا این عمل کرد چهل
ساله خود واین گونه نگاه غیر واقعی نسبت به توانائی های خود قادر به جذب نیرو های جوان
نیستند. هیچ کدام به تنهائی نمی توانند بازی
گری تاثیر گذار در میدان مبارزه با جمهوری اسلامی باشند.
مردم خواهان برسر کار آمدن نیروئی هستند متحد
،اعتماد برانگیز جوان گرابا ترکیبی معاصر و آگاه به مسائل روز و محاط بر نو آوری ها
ئی که بتواند گذر آن ها به آینده ای اطمینان بخش وروشن را آسان تر نماید .نیروئی وحدت
گرا که مورد قبول قدرت های جهانی باشد.نیروئی که کشور های منطقه وهمسایگان آنرا قبول
کنند.درست بر خلاف معیار وارزش گذاری های گروهی وایدولوژیکی گروه های سنتی .
مردم
میخواهند رهبری کسی یا جریانی را بپذیرند که کشور های بزرگ جهان که بازیگران امروز
جهان هستنداز او یا آن ها حمایت کنند .مردم
بر اساس تجربه خود بدنبال جریانی هستند که بیشترین محبوبیت و امکان را در جامعه دارد
.توان تاثیر گذاری روی جوانانی که نه مثل آرمان خواهان دهه پنجاه بل بسان تاجران جوان
ا نترنتی تمام جوانب کاری را که می خواهند
وارد آن شوند می سنجند وبراساس منافع خود که جدا از منافع جامعه نیست سرمایه گذاری می کنند. حال با چنین حساسیت
و احتیا ط مردم در گزینش فردی که چنین مشخصاتی را داشته باشد قبل از هر چیز سراغ فردی
خواهند رفت که اورا می شناسد .سبقه اورا می دانند و سال هاست اورا در عرصه سیاست می
بینند.ادامه دارد.......

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر