روزنامه «تایمز اسرائیل» روز سهشنبه دوم
دسامبر (۱۱ آذرماه) در مقالهای به قلم سوگند فاخری با اشاره به انبوهی از بحرانهای
اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که ایران با آن روبهروست، نوشت در حالیکه کشور از دورن
در حال فروپاشی است اما رهبران آن «جشن پیروزی» میگیرند
در مقدمه این نوشتار آمده، رهبران جمهوری
اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه جشن پیروزی گرفتند و خوشحالی کردند.
رسانههای حکومتی در تهران نوشتند که موشکهای جمهوری اسلامی «سپر دفاعی ناتو را شکافتند»،
«گنبد آهنین فرو ریخت» و «عصر بازدارندگی غرب به پایان رسیده است».
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی
تلویزیونی خود ادعا کرد که اسرائیل و ایالات متحده «شکست خوردند و دست خالی [کتک خوردند]
و بازگشتند». روایت جشن پیروزی آنقدر اغراق شده و نمایشی است که تقریباً به نظر میرسد
برای تئاتر طنز طراحی شده باشد. اما حتی با نیمنگاهی به بیرون، فاصله میان واقعیت
و روایت آشکار است. کشوری که جشن پیروزی میگیرد، همان کشوری است که با فروپاشی داخلی
روبهروست.
حکومت در اواخر سال ۲۰۲۵ در حوزهخای مختلف -اقتصادی، اجتماعی و سیاسی- رو به فروپاشی است، در حالیکه رهبرانش برای نجات به روایت پیروزی چنگ میزنند. تضاد میان گزافهگوییهای رژیم و تجربه واقعی مردم، به ندرت تا این حد شدید بوده است. هرچه رهبران بیشتر جشن میگیرند، نمایش سورئالتر میشود.
سخنرانیها به جای ثبات
در واقع، این حس پیروزی بیشتر از آنکه به
موفقیت نظامی مربوط باشد، ناشی از تلاش برای بقاست. با تورم رسمی نزدیک به ۵۰ درصد و افزایش بیش از ۶۰ درصدی قیمت مواد غذایی اساسی،حکومت دریافته
است که نمایش قدرت ژئوپلیتیک ارزانتر از مدیریت اقتصادی است. به جای ارائه قیمتهای
پایدار، تصاویر موشک ارائه میدهد؛ به جای کمک مالی، سخنرانی درباره «درهم شکستن قدرت
غرب» میدهد؛ و به جای پاسخگویی، ادعاهای پیروزی خود را بزرگتر میکند. مردم عادی
با حقوقهای کم، افزایش قیمت بنزین و حس دائمی اینکه معیشت سختتر شده دستوپنجه نرم
میکنند.
نویسنده در ادامه اشاره میکند پرونده هستهای
جمهوری اسلامی نیز نیز با این الگو مطابقت دارد. مقامهای ایرانی اصرار دارند که برنامه
هستهای غیرقابل نفوذ است و دانش هستهای «در ذهن دانشمندان» جای گرفته و با تحریم
یا خرابکاری متوقف نمیشود. مکانیزم ماشه که اروپا فعال کرده، بهعنوان یک حرکت سیاسی
نادیده گرفته میشود. حتی مجلس درباره خروج از NPT بحث عمومی میکند، گویی خروج از یک معاهده بنیادین مانند تغییر یک دستورالعمل
اداری کماهمیت است. این تظاهر به پیروزی همزمان نمایشی و استراتژیک است: کشوری که
هر زمان تحت فشار قرار گیرد تهدید به خروج از NPT میکند، اعتمادبهنفس نشان نمیدهد، بلکه ضعف خود را آشکار میسازد.
روایت جنگ ۱۲ روزه
در بخش دیگری این مقاله آمده روایت جنگ ۱۲ روزه، که بهعنوان نشانهای از برتری تازه ایران بازاریابی میشود، هدف
مشابهی دارد. مقامها ادعا میکنند که به دفاع هوایی غرب نفوذ کرده و «خسارت سنگین»
به واشنگتن و تلآویو وارد کردهاند. بازدیدهای ناگهانی دیپلماتهای ترکیه و عربستان
نیز بهعنوان نشانهای از تقویت نفوذ ژئوپلیتیک ایران برجسته میشود. اما در پس این
خودستایی، واقعیتی سختتر نهفته است: متحدان منطقهای ایران ضربات سنگینی متحمل شدند
و آسیبپذیری داخلی کشور نه پنهان، بلکه آشکار شد. بنابراین روایت پیروزی، بیشتر نمایشی
و بیاثر است تا تحلیلی.
چیزی جز اتحاد وجود ندارد
سیاست داخلی نیز پرتنشتر میشود. علی خامنهای
اکنون خواستار «وحدت ملی» شده و حمایت کامل از مسعود پزشکیان اعلام میکند، اما واقعیت
چیزی جز تفرقه نیست. جناحهای سیاسی ایران در جنگی علنی، با تبادل اتهام در مطبوعات
و مانور برای کسب مزیت، درگیرند.
بهطرز شگفتانگیزی، اکنون صداهایی در بین
جریان اصلاحطلب، اصولگرایان را مقصر بیثبات کردن نظام و تحریف رهنمودهای علی خامنهای
میدانند. این بازگشتی بیسابقه است: همان تندروهایی که پیشتر خواستار حرکت در مدار
ایدئولوژیهای انقلاب بودند، اکنون بزرگترین تهدید داخلی نظام معرفی میشوند.
سقوط اقتصادی همچنان ادامه دارد و ناامیدی
عمومی شدید است. چگونه ممکن است دولت کمبود ارز اعلام کند، اما واردات کالاهای لوکس
را آسانتر کند؟ حتی افزایش حقوق ۲۸ درصدی وعده داده شده در تورم دوبرابر، بیمعنی
است. طبقه متوسط دیگر از ناراحتی نمیترسد؛ از فروپاشی میترسد.
سیمکارتهای سفید
«سیمکارت
سفید» نیز این وضعیت را روشنتر میکند. اینترنت پرسرعت و بدون سانسور که مخصوص مقامها
و خبرنگاران وفادار به حکومت است، در حالیکه مردم همچنان با اتصال محدود، سانسورشده
و گران قیمت مواجهاند، آشکار شد. برای بسیاری، این تنها یک مشکل فنی نیست، بلکه نشانهای
از دستهبندیهای طبقاتی است، جایی که خودیها در جهانی متفاوت زندگی میکنند. در دورهای
که دسترسی آنلاین آخرین مسیر اقتصادی قابل دسترس است، این نابرابری با تایید دولت احساس
میشود.
این واقعیتها در پس رژه پیروزی است: رجزخوانی
درباره موفقیت در خارج و مبارزهای دشوار برای بقا در داخل. رژیمی که به تحقیر ابرقدرتها
میبالد، نمیتواند اینترنت بدون فیلتر به مردم ارائه دهد؛ حکومتی که ادعای موفقیت
نظامی تاریخی دارد، نمیتواند قیمت مایحتاج روزمره را ثابت نگهدارد؛ و رهبری که وحدت
حرف میزند، نمیتواند پنهان کند که جناحهای درون حکومت در حال تکهتکه کردن یکدیگرند.
در پایان این مقاله آمده رهبران جمهوری اسلامی
فکر میکنند قدرتنمایی در خارج ضعف داخلی را جبران میکند. اما ضعف خود را نشان میدهد،
مهم نیست چند موشک روی تلویزیون دیده شود. این «پیروزی» شاید در تالارهای قدرت صدا
کند، اما در محلهها، آشپزخانهها، اتوبوسها و بازارهای ایران، همان چیزی است که هست:
یک نمایش. و هیچ رژیمی، هرچقدر در نمایشگری مهارت داشته باشد، نمیتواند برای همیشه
بر نمایشها تکیه کند.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر