۱۴۰۴ آذر ۱۵, شنبه

سقوط کیفیت زندگی خانوارهای ایرانی با پانزده سال تورم نفس‌گیر و دستمزدهای ناچیز

در شرایطی که تورم نقطه به نقطه در اقتصاد ایران به مرز ۵۰ درصد رسیده است دستمزدها همچنان فاصله زیادی با هزینه‌های زندگی دارد و دولت در برابر افزایش دستمزدها مقاومت دارد.

خبرگزاری «ایلنا» در گزارشی با اشاره به افزایش تورم و اینکه بر اساس آمارهای رسمی قیمت خوراکی‌ها در یک سال گذشته بیش از ۶۶ درصد افزایش یافته، نوشته در کنار این افزایش قیمت کم‌سابقه، دولت سیاست‌هایی چون افزایش نرخ بنزین و حذف ارج ترجیحی را با جدیت پی گرفته است اما برنامه‌ای برای افزایش دستمزد کارگران ندارد.

این گزارش هشدار داده سیاست‌های دولت پزشکیان باعث بدتر شدنِ هر چه بیشترِ اوضاعِ معیشتی اقشار ضعیف‌ جامعه و حقوق‌بگیران خواهد شد.

احسان سلطانی کارشناس و تحلیلگر اقتصادی نیز معتقد است امسال سه اتفاق مهم رخ داده است؛ نخست اینکه نرخ دلار بازار آزاد نسبت به سال گذشته بیش از دو برابر شده و رشد صد درصدی داشته است. ارز نیمایی نیز تقریباً دو برابر شده و ارز ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی نیز عملاً حذف شده است.

این تغییرات به معنای افزایش قابل توجه قیمت نهاده‌های دامی، دارو و مواد اولیه است و خود به تنهایی می‌تواند دست‌کم ۵۰ درصد تورم ایجاد کند.

احسان سلطانی تأکید کرده که در کنار این موارد، افزایش قیمت بنزین و سوخت نیز در دستور کار قرار گرفته است و همه این عوامل به تورم شدید منجر شده‌اند. اکنون گرانی در ایران لحظه‌ای است و قیمت بسیاری از کالاها در طول یک روز چند بار تغییر می‌کند.

این پژوهشگر اقتصادی گفته دولت در ایران دائم همه چیز را گران می‌کند و می‌گوید چاره‌ای ندارد و به موازات  این سیاست‌ها، دستمزد را هم سرکوب می‌کند.

احسان سلطانی افزوده «از قرار معلوم، برنامه دولت این است که هزینه‌های فساد و ناکارآمدی را از طریق تورم و سرکوب دستمزدها بر مردم تحمیل کند. سال‌ها گفته می‌شد افزایش نقدینگی عامل اصلی تورم است، در حالی که اکنون می‌بینیم رشد نقدینگی حتی از نرخ تورم کمتر است

در کنار تورم، آنچه زندگی اقشار حقوق‌بگیر را با بحران عمیق معیشتی روبرو کرده، عدم افزایش عادلانه و منطقی دستمزدها است. سالهاست که رقمی که بر دستمزد حقوق‌بگیران افزوده می‌شود از میزان عمومی تورم اقتصاد کشور پایین‌تر است و به این ترتیب هر سال فاصله میان دستمزد و درآمد این اقشار، از کارگران و بازنشستگان تا کارمندان دولت، افزایش پیدا می‌کند و این اقشار بیشتر به زیر خط فقر رانده می‌شوند.

در همین رابطه وبسایت «رویداد ۲۴» با اشاره به اینکه افزایش دستمزدها ناکافی است نوشته هر بار که درصدی به حقوق اضافه شده، فاصله‌ای که تورم ساخته بیشتر از آن بوده که با این افزایش‌ها پر شود. در نتیجه، مردم هر سال فقیرتر می‌شوند بدون اینکه ظاهراً تغییری در حقوق ماهانه‌شان دیده شود.

در ادامه گزارش آمده «این همان نقطه‌ای است که خانواده‌های طبقه متوسط را نیز به حاشیه فقر هل داده است؛ خانواده‌هایی که تا همین چند سال پیش خرید خانه یا خودرو برایشان رویا نبود، اما اکنون هزینه اجاره، درمان و آموزش فرزندان نیز برایشان به چالش بدل شده است

در بخش دیگری از این گزارش اینکه طی سالهای گذشته مردم مجبور می‌شوند ارزش فردای خود را بفروشند تا هزینه‌های جاری زندگی را تأمین کنند به عنوان یک «بحران» مورد اشاره قرار گرفته و آمده که این همان وضعیتی است که امروز بسیاری از خانواده‌های ایرانی تجربه می‌کنند؛ کارگران، کارمندان و حتی صاحبان مشاغل کوچک.

این گزارش افزوده برای برون‌رفت از این مسیر فرساینده، نیاز به سیاست‌هایی داریم که نه فقط اعداد دستمزد، بلکه بنیان‌های تولید، ثبات اقتصادی و اعتماد اجتماعی را ترمیم کند.تا زمانی که دستمزد مردم با شتاب واقعی هزینه‌ها هماهنگ نشود، جامعه هر سال فقیرتر خواهد شد حتی اگر روی کاغذ حقوق‌ها افزایش یابد.

گزارش‌ها نشان می‌دهد از ابتدای دهه ۹۰ و از تقریبا ۱۵ سال پیش، به علت عدم افزایش عادلانه دستمزدها در کنار تورم فزاینده، فقر در میان جامعه ایران با گسترش پرسرعتی روبرو بوده است.

روزنامه «شرق» در گزارشی به بررسی سقوط معیشت طبقه متوسط طی یک دهه گذشته پرداخته و نوشته خانواری که در ابتدای دهه ۹۰ با امید به گشایش‌های دیپلماتیک و ثبات نسبی، افق‌های رفاهی خود را در آموزش، تفریح، سفر و تغذیه سالم ترسیم می‌کرد، با وقوع توفان ارزی سال ۱۳۹۷ و تداوم آن تا جراحی‌های اقتصادی سال‌های اخیر، یکباره خود را در سنگر دفاع از بقا یافت. داده‌های این گزارش نشان می‌دهند که چگونه اولویت‌های زیستی شهروندان از کیفیت زندگی به امکانِ زنده‌ماندن تقلیل یافته است.

در گزارش روزنامه «شرق» آمده پوشاک و کفش که در سال ۱۳۹۳ با سهمی نزدیک به ۴/۶ درصد، در سیلاب تورم و بی‌ثباتی‌های پس از سال ۹۷، به نخستین خاکریز فتح‌شده به واسطه فقر بدل شد. سقوط سهم این بخش به ۲/۵۹ درصد در سال ۹۸، پیامی فراتر از یک آمار اقتصادی داشت؛ این عدد روایتگر عقب‌نشینی خانوار ایرانی از مؤلفه‌های هویتی و ظاهری در برابر فشار معیشت بود.

بخش دیگری از این گزارش به تورم فزاینده در بازار مسکن اشاره کرده و نوشته ثبت رکورد ۴۳‌ درصدی سهم مسکن در سبد هزینه سال ۱۴۰۳، نشان‌دهنده یک شکست سیاستی تمام‌عیار است؛ جایی که خانوار ایرانی مجبور است نیمی از درآمد خود را تنها برای داشتن سقف هزینه کند و نیمی دیگر را برای زنده‌ماندن. مقایسه این وضعیت با سهم ۲۵‌درصدی مسکن در اروپا و حتی ۲۸‌درصدی در ترکیه، عمق فاجعه را عیان می‌کند. در‌واقع مسکن در ایران به جای آنکه زمینه‌ای برای آسایش باشد، به عاملی برای فقیرسازی و حذف سایر نیاز‌های فرهنگی و رفاهی از سبد مصرف‌کننده تبدیل شده است.

این گزارش کوچک شدن سبد مصرفی خانوار و حذف اقلام فرهنگی، تفریحی و ورزشی از هزینه‌های ماهانه خانوار به علت فقر را برجسته کرده و نوشته خانواری که در تأمین کالری و مسکن درمانده است، به‌ ناچار سینما، تئاتر، ورزش و کتاب را از سبد خود قیچی می‌کند. فاصله نجومی با میانگین ۸ تا ۱۲ درصدی اروپا و شش‌ درصدی ترکیه، بیانگر حقیقتی تلخ است: در ایران، شادی و فراغت از یک نیاز روانی و اجتماعی، به کالایی لوکس و طبقه‌محور بدل شده است.

بعد از دهه ۹۰ خورشیدی و از سال ۱۴۰۰ تا کنون نیز روند تورم ابعاد جدیدی پیدا کرده است. رکورد‌های رشد ۴۸ درصدی هزینه در سال ۱۴۰۱ و جهش تاریخی ۵۳ درصدی در سال ۱۴۰۲، واکنش بازار به آزادسازی قیمت کالا‌های اساسی بود. رشد ۵۳ درصدی هزینه در سال ۱۴۰۲، بالاترین نرخ در تمام دهه، نشان می‌دهد اینبار خانوار نتوانست با نخریدن مقابله کند چرا که گرانی به هسته سخت معیشت (نان، مرغ، تخم مرغ و مسکن) اصابت کرده بود.

این گزارش تأکید کرده که افزایش هزینه، انتخاب خانوار نبود، بلکه اجباری بود که از سوی سیاست‌گذار تحمیل شد. رسیدن سرانه هزینه هر فرد به ۸۵ میلیون تومان در سال ۱۴۰۳، در حالی که شتاب رشد هزینه‌ها به ۳۰ درصد کاهش یافته، سیگنالی از خستگی تقاضاست.

بر اساس ارزیابی روزنامه «شرق» بودجه خانوار به سقف کشش خود رسیده و دیگر توان تعقیب نرخ تورم را ندارد. اقتصاد خانوار ایران در پایان این دهه، از فاز پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کاملا خارج شده و به فاز تأمین نقدینگی برای معیشت روزمره تنزل یافته است. آنچه باقی مانده، گردش مالی عظیمی است که صرفا حفره‌های ایجادشده توسط تورم را پر می‌کند، بی‌آنکه رفاهی خلق کند.

روزنامه «شرق» هشدار داده جامعه ایران در حال از دست‌ دادن فرصت‌های بازآفرینی روحی خود است؛ روندی که پیامد‌های آن در فرسایش سرمایه اجتماعی و افزایش خشونت‌های پنهان شهری خودنمایی خواهد کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر