اگر ستم به زنان قدمتی به درازنای تاریخ دارد،
مبارزه و مقاومت زنان برای بر هم زدن مناسباتی که زیست آنها و جامعه را نشانه گرفته
نیز همواره جاری و ساری بوده و است.
تاریخ مبارزات ۱۵۰ ساله اخیر
زنان جهان که منجر به انتخاب روزی بهعنوان
روز جهانی زن شد، تنها شمهی کوتاهی از این مبارزات است .در ۸ مارس ۱۹۰۸، کارگران زن کارخانه
پوشاک نیویورک در اعتراض به شرایط سخت کاری و دستمزد پایین اعتصاب کردند. صاحب کارخانه
به منظور جلوگیری از اتحاد کارگران آنها را در کارخانه حبس کرد و در پی آتش گرفتن
کارخانه، ۱۲۹ زن کارگر در آتش سوختند و این جنایت سرمایهداری شعله مبارزات زنان را
چنان افروخت که هر روز منسجمتر و آگاهانهتر در سراسر جهان به پیش رفت و سرانجام در
سال ۱۹۱۰، به پیشنهاد حزب سوسیالیست
امریکا و کلارا زتکین در کنفرانس بینالمللی زنان سوسیالیست، این روز بهعنوان روز
زن معرفی شد و یونسکو در سال ۱۹۷۷ هشت مارس را بهعنوان روز جهانی زن نام گذاری
کرد. از آن پس، همه ساله زنان آگاه و مبارز در جایجای جهان، در این روز به شیوههای
متفاوت به دنیا اعلام میکنند که تا رفع هرگونه تبعیض و تا رسیدن به عدالت و رفاه،
آزادی و برابری از پای نخواهند نشست.
جامعهی سرمایهداریِ مرد- پدرسالار سعی دارد، این روز را به مناسبتی برای بیان عشق و قدردانی مردان نسبت به زنان و بزرگداشت مادری بدل کند، حال آن که ۸ مارس روز بزرگداشت اگاهی و مبارزه زنان برای رسیدن به خواستهایی چون: حق رای، مزد برابر، حق بر بدن، حق پوشش، حق طلاق، حق حضانت فرزندان و مبارزه با قوانین تبعیضامیز و غیرعادلانهی نوشته و نانوشته … در اقصا نقاط جهان است. هشت مارس روز پیکار زنان برای صلح است که سرمایهداری جهانی هر دم برای سود بیشتر آنرا به مخاطره میاندازد. ۸ مارس روز مبارزه برای زندگی و لغو اعدام (قتل عمد حکومتی) است و در نهایت ۸ مارس روز مبارزه علیه هر گونه بیعدالتی، سلطه، تبعیض و نابرابری ساختاری است.
مبارزات زنان پویاییِ اجتماعمحور دارد و
به همین دلیل دارای قدرت تغییر اجتماعی و انقلابی است حتا اگر به انقلاب، به معنای
کلاسیک آن منجر نشود؛ مناسبات اجتماعی و فرهنگی جامعه را دگرگون میکند؛ مانند
آنچه که در جریان «خیزش ژینا» شاهد بودیم.
سنت این مبارزات در ایران به همت نیروهای مترقی و چپ به انقلاب مشروطه برمیگردد،
هر چند با افتوخیزهایی، اما همواره با عمق بیشتر ادامه یافته است، چنانچه اوج آنرا
در حضور پررنگ و رادیکال زنان آگاه در خیزش عظیم «زن، زندگی، آزادی» شاهد بودیم.
اولین راهپیمایی بزرگ زنان در ۸ مارس ۱۹۷۹ (۱۳۵۷)، بهعنوان نخستین سنگر نافرمانی
و مقاومت و در اعتراض به شروع اختناق و ارتجاع شکل گرفت که با سرکوب شدید حکام و در
زیر سایه سنتِ مردسالارانه با شعارهایی چون «یا روسری یا تو سری» از سوی ارتجاع مذهبی
در برابر شعار «ما انقلاب نکردیم تا به عقب بر گردیم» از سوی زنان و مردان مترقی مواجه
شد. هر چند در آن زمان، آن چنان که باید مورد حمایت و پشتیبانی برخی نیروهای سیاسی
قرار نگرفت، اما زنان از پای ننشستند و مقاومت و مبارزات خود را در هر کوی و برزن،
هر خانه و هر سلول زندان زیر سختترین شکنجهها و قتلهای حکومتی و ناموسی و … ادامه
دادند. بنابراین آغاز این مبارزات نه «یواشکی»
بود و نه به روز خاصی محدود میشد و چنان عمق و گسترهای یافت که بخش بزرگی از جامعه
بهمعنای واقعی و ملموس این شعار که «آزادی زنان معیار آزادی جامعه است» واقف شدند
و شعار «زن،زندگی، آزادی» نه تنها شعار محوری اعتراضات مردمی در «خیزش ژینا» که پس
از فروکش آن خیزش نیز همچنان به یکی از شعارهای محوریِ اغلب اعتراضات صنفی، سیاسی و
اجتماعی تبدیل شده است.
در این راستا هم خود زنان و هم سایر نیروهای
مبارز به نیروی عظیم و تعیینکنندهی زنان آگاهی بیشتری یافتند و امروز با درس گرفتن
از اشتباهات و تجربیات تلخ گذشته، چون اولویت ندادن به مسالهی زنان، نادیده گرفتن
نیروی عظیم مبارزات زنان، در جهت تقویت جنبش زنان و تشکلهای مستقل آنان پیش میروند.
جنبش زنان ایران در همبستگی و پیوند با سایر جنبشهای زنان در سراسر جهان، به خصوص
منطقه خاورمیانه که درگیر جنگهای خانمانسوز است
(همانند افغانستان، سوریه، فلسطین و…) و در اتحاد و همبستگی با سایر جنبشها معنا
و گسترش بیشتری مییابد و سبب تحولات مثبت در مواضع و سیاستهای گروههای مترقی
خواهد شد. بدیهی است که راه موفقیت و پیشبرد مبارزات زنان در سراسر جهان و خاورمیانه
بدون نگرش عمیق نسبت به سکولاریسم، فمینیسم و به زیرکشاندن مقولهی سلطه و بهرهکشی در انواع مختلف آن امکانپذیر نیست.
مبارزات زنان بهویژه اکنون و در آستانه هشت
مارس ۱۴۰۳ اهمیت ویژهای مییابد. اکنون که جناحهای راست افراطی سرمایهداری جهانی
بیشازپیش در حال قدرت گرفتن هستند و در این راستا از ابزارهایی همچون تحمیل جنگهای
داخلی و خارجی به کشورهای عقبنگهداشتهشده، سازش با جناحهای افراطی، فاشیستی، بنیادگرا،
ارتجاعی و سرکوبگر حاکمیت محلی تا اپوزیسیونسازی و تهدید حمله نظامی و… بهره میگیرند.
حاکمیت جمهوری اسلامی نیز بهرغم اینکه در ضعیفترین موقعیت خود چه از لحاظ خارجی و
چه داخلی قرار دارد، مثل تمامی حکومتهای سرکوبگر و فاشیستیِ دیگر در مقابله با جنبش روبهرشد و رادیکال داخلی، برای حفظ بقای خود
از حربههای گوناگون جهت کنترل و نفوذ در اپوزیسیون، اپوزیسیونسازی و سرکوب و ارعاب
جامعه استفاده میکند، حربههایی چون دستگیری گسترده فعالان اجتماعی و اقلیتهای قومی
و دینی، صدور و اجرای گسترده احکام اعدام،
بهویژه برای زندانیان زن (همچون وریشه مرادی، پخشان عزیزی، شریفه محمدی) و …
بنابراین ما، زنان چپ، معتقدیم مادام که نظام
سرمایهداری، بنیادگرایی مذهبی و مردسالاری در ایران حاکم است، بهرغم دستاوردهای
کوچک و بزرگ، امر رهایی محقق نمیشود و باور داریم حضور پر رنگ زنان در صف اول جنبشهای
کارگری، دانشجویی، دادخواهی، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، مال باختگان، محیط زیست،
نه به اعدام و… و تجربیات حاصل از این مبارزات قطعا راهگشای دستاوردهای بزرگتری جهت
نیل به اهداف آنها خواهد بود.
گرامی باد ۸ مارس روز
جهانی زن
پوینده و همبسته باد مبارزات زنان پیشرو علیه
ستمهای جنسیتی، طبقاتی، قومی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سراسر جهان
گسترده باد اتحاد و همراهی زنان با مبارزات
ضد جنگ در منطقه و جهان که پاشنه اشیل سرمایهداری است
جمعی از زنان تهران و کرج
جمعی از زنان فعال داخل کشور

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر