با خشک شدن «تالاب مهارلو» در استان فارس
که بر اثر سدسازی در بالادست سرعت گرفته، شهروندان در شهرهای شیراز و سروستان و روستاهای
اطراف در معرض گردوغبار نمکی و آلاینده و مشکلات ناشی از آلودگی هوا قرار میگیرند.
«تالاب
مهارلو» معروف به «تالاب صورتی» یا «دریاچه صورتی» با دو چالش روبرو است. نخست خشک
شدن تالاب است که آن را به منشاء ریزگرد تبدیل میکند و دوم آلودگی؛ این آلودگی هم
خود تالاب را تهدید میکند، هم زیستمندان آن (پرندگان و سایر جانوران) را و هم انسانهای
اطراف را.
آلودگی «تالاب مهارلو» یکی از سالمترین کلانشهرهای
ایران، یعنی شیراز، و همچنین چند شهرستان اطراف آن را هم از نظر تغییرات میکروکلیمایی،
در صورت نابودی تالاب، و هم از نظر ریزگردها و آلودگیها، تهدید میکند.
روزنامه «پیام ما» گزارش داده «تالاب مهارلو»
در شرق شهر شیراز و در انتهای حوضه آبریز و در غرب شهرستان سروستان، شامل سه رودخانه
مهم که هر سه به مهارلو منتهی میشوند است و بخش اعظم آورد آنها سیلابی است.
این گزارش افزوده رودخانه اول، رودخانه خشک شیراز است که دقیقا از وسط شیراز عبور میکند و مسیر آن از غرب به شرق است. رودخانه دوم، رودخانه چنار راهدار است که از جنوبشرق به جنوبغرب و سپس غرب میرود و از سمت شیراز وارد مهارلو میشود. این رودخانه نسبتا دائمی است؛ در گذشته پرآبتر بود، اکنون کمآبتر است، اما هنوز آورد دائمی و سیلابی دارد. رودخانه سوم، رودخانه نظرآباد است که از شرق مهارلو و از منطقه سروستان و جنگل فسا وارد تالاب میشود و بیشتر آورد آن سیلابی است.
با توجه روند کاهشی بارندگیها اکنون آورد
این رودخانهها نیز بسیار کاهش یافته است. مهارلو همیشه تالابی پرآب بود، زیرا حوضه
آبریز عظیمی دارد و خود تالاب نیز وسعتی حدود ۲۴ هزار هکتار
دارد. بارش مستقیم روی سطح تالاب همیشه قابلتوجه بوده، اما در سالهای اخیر تالاب
فصلی شده است؛ پیشتر در زمستان و اوایل بهار گاهی تا ۸۰ الی ۹۰ درصد پر میشد، اما کمکم عقبنشینی میکرذ و تنها کاسه مرکزی باقی میماند.
امسال اما وضعیت آب موجود در تالاب به مرز بحران رسیده است.
«تالاب
مهارلو» در فاصله کمتر از ۱۰۰ کیلومتری تالابهای بزرگ طشک و بختگان قرار
دارد؛ تالابهایی که همواره کریدور اصلی پرندگان مهاجر بودهاند. اکنون که طشک و بختگان
عملا خشک شده و دیگر زیستگاه امنی برای مهاجران نیستند، مهارلو جایگزین آنها شده است.
طی یک دهه اخیر، به ویژه هفت هشت سال گذشته،
جمعیت پرندگان مهاجر در «تالاب مهارلو» به شدت افزایش یافته است. اکنون که هنوز پرندگان
مهاجر به فارس نرسیدهاند، حدود ۱۰ هزار فلامینگو در مهارلو حضور دارند؛ یعنی
بخشی از آنها خانهزاد شدهاند، زادآوری میکنند و چون غذای کافی دارند، در تالاب ماندهاند.
آرتمیا، که در مهارلو وجود دارد، غذای مطلوبی برای فلامینگوست.
اگرچه در این سالها با وجود همه مشکلات،
«تالاب مهارلو» توانسته حدود ۱۰ هزار فلامینگو و تعداد زیادی پرنده دیگر را
در خود حفظ کند اما در صورت ادامه وضعیت کنونی این تالاب میتواند به قتلگاه نه تنها
پرندگان بلکه انسانها نیز تبدیل شود.
بر اساس آخرین مطالعات دانشگاه تهران، «تالاب
مهارلو» اکنون یکی از آلودهترین تالابهای کشور است و آلودگی آن سلامت مردم و گردشگران
را بهطور جدی تهدید میکند.
به گزارش «پیام ما» منابع آلودگی مهارلو گستردهاند؛
در جبهه شمالی و جنوبی و نیز بخش غربی متصل به شیراز، اراضی وسیع کشاورزی وجود دارد
که بخشی از آنها با زهاب و فاضلاب شیراز آبیاری میشوند و فاضلاب کشاورزی بهراحتی
وارد تالاب میشود. رودخانه چنار راهدار نیز فاضلاب شهرک صنعتی و منطقه ویژه اقتصادی
شیراز را حمل میکند. تصفیهخانه شماره۲ شیراز هنوز راهاندازی نشده و فاضلاب این
بخش مستقیماً وارد چنار راهدار و سپس مهارلو میشود. رودخانه خشک نیز بهصورت مقطعی
فاضلاب سطح شهر و روستاهای اطراف را وارد تالاب میکند.
در حال حاضر، هرچند در فصل خشک سال حتی پیش
از بارندگی هنوز مقداری آب در مهارلو وجود دارد، اما این آب بهشدت آلوده و عملاً فاضلاب
است. البته همین فاضلاب است که تا امروز مانع نابودی کامل تالاب شده، زیرا اگر این
آب هم نبود، مهارلو به کانون بزرگ ریزگرد تبدیل میشد. پرندگان نیز تنها بهدلیل همین
مقدار آب توانستهاند حیات خود را ادامه دهند و جوجهآوری کنند؛ پرندگانی که باید در
بختگان، پریشان، ارژن، طشک یا کافتر حضور میداشتند و اکنون ناچارند در مهارلو بمانند.
در همین حال سالهاست کارشناسان محیط زیست
هشدار میدهند که بحران کمبود منابع آبی ایران که یکی از آثار آن خشک شدن تالابها،
دریاچهها یا رودخانهها است بیش از آنکه ناشی از اثرات تغییر اقلیم باشد در پی سوءمدیریت
و بیکفایتی مقاماتی است که طی ۴۷ سال گذشته بر مسند قدرت در ایران تکیه دادهاند.
در همین رابطه روزنامه «شرق» مهرماه امسال
در گزارشی نوشت بحران آب ایران را نمیتوان فقط به تغییرات اقلیمی یا کاهش بارندگی
نسبت داد. این بحران بیش از هر چیز، بحران حکمرانی آب است.
این گزارش تأکید کرده بود سیاستهای کوتاهمدت،
نبود شفافیت و نگاه بخشی، ما را به مرز ورشکستگی آبی کشانده است. امروز بیش از هر زمان
دیگر نیازمند تغییر رویکردیم: از مدیریت عرضه به مدیریت تقاضا، از پروژهمحوری به حکمرانی
پایدار. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا با بحرانی مواجه خواهیم شد که نهتنها کشاورزی،
بلکه حیات شهرها و آینده کشور را تهدید خواهد کرد. آب، حیاتیترین منبع ملی است و
بیتردید سرنوشت ایران به سرنوشت آب گره خورده است.
در گزارشی که روزنامه «پیام ما» درباره «تالاب
مهارلو» منتشر کرده نیز رد پای بیکفایتی مقامات به چشم میخورد. این گزارش تأکید کرده
هرچند در فصل خشک سال حتی پیش از بارندگی هنوز مقداری آب در مهارلو وجود دارد، اما
این آب به شدت آلوده و عملاً فاضلاب است.
«پیام ما»
تأکید کرده مهارلو در شیراز به دغدغه تبدیل نشده. تولید، صنعت، شهرک صنعتی و اشتغال
اولویت هستند. کارخانهای که آلاینده وارد مهارلو میکند، ممکن است با حمایت شورای
تأمین، فرمانداری یا استانداری، تعطیل نشود؛ چون «معیشت مردم» مطرح است. همین بیتوجهی،
ساخت سد تنگ سرخ بر گلوی حیاتی رودخانه خشک را ممکن کرده؛ سدی که اندک آب باقیمانده
برای تالاب را هم قطع میکند تا تفرجگاهی مصنوعی بهبهای نابودی یک تفرجگاه طبیعی بزرگ
با کارکردهای اکوسیستمی ارزشمند ساخته شود.
وضعیت دیگر تالابها و دریاچهها اگر بدتر
از مهارلو نباشد، بهتر نیست. یک سال پیش حسین اکبری معاون محیط زیست طبیعی و تنوع
زیستی اداره کل محیط زیست استان اصفهان در خبری تکاندهنده اعلام کرد «۹۹ درصد سطح تالاب بینالمللی گاوخونی خشک بوده و تنها یک درصد در مصب تالاب
به صورت لکههای کوچکی مرطوب است.»
وی گفته بود با اینکه در سند تعیین تکلیف
حقابههای زایندهرود، برای تالاب گاوخونی ۱۵/۵ درصد لحاظ شده است اما این حقابه تحقق پیدا
نکرد و «در برنامهریزی رهاسازی اخیر آب برای کشاورزی، سهم تالاب گاوخونی در کاغذ مکتوب
و مستند نشد که الزامی برای توزیع حقابه تالاب باشد.»
کارشناسان هشدار میدهند علت عدم تخصیص حقابه
تالابها و دریاچهها صرفا کاهش بارندگی نیست و سدسازیهای غیرکارشناسی و غیراصولی
جمهوری اسلامی بر مسیر رودخانهها طی سه دهه گذشته نیز از عوامل اصلی تشدید خشکسالی
و عمیق کردن اثرات تغییرات اقلیمی در محیط زیست ایران است.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر