صفحات

۱۴۰۴ آبان ۳۰, جمعه

گره کور جمهوریِ هراس

در افسانه‌های یونان باستان آمده دهقانی به نام «گوردیوس» سوار بر ارابه‌ای وارد شهر فریگیه شد و در میدان شهر اعلام پادشاهی کرد. «گوردیوس» ارابه‌اش را با طنابی چنان به یوغ گره زد که تا سده‌ها هیچ‌کس از عهده گشودن آن برنمی‌آمد. این گره ناگشودنی به «گره گوردیوسی» یا «گره گوردی» معروف شد. در نهایت اسکندر با ضرب شمشیر توانست آن را بدرد؛ اسکندر دریافته بود که مسئله حفظ ارابه است نه گره؛ و باید گره را از بین ببرد تا ارابه آزاد شود.

امروز جمهوری اسلامی با چنان بحران‌های انباشته و عمیقی روبروست که به یک «گره گوردیوسی» تبدیل شده است؛ گره آنچنان در کار نظام افتاده که با امکانات درون ساختار حکومت، نمی‌توان آن را گشود.

گرفتاری جمهوری اسلامی در لابه‌لای مشکلات داخلی و خارجی، بحرانی عریض و طویل ایجاد کرده که کوشش جناجین نظام برای حل هر مسئله‌ای، مشکلی دیگر می‌آفریند، بحران‌ها را تشدید می‌کند و نظام را یک گام دیگر به فروپاشی پیش می‌برد.

حکومتی که با مفاهیمی چون «استکبار جهانی»، «سلطه» و «جنبش‌های رهایی‌بخش» جهان بین‌الملل را تعریف می‌کرد نمی‌داند امروز، و در اوج انزوا، چگونه باید با قدرت‌های جهانی رفتار کند و بر کدام مبنا، بار دیگر خود را در روابط بین‌الملل بشناساند.

سایه جنگ همچنان بالای سر نظام پابرجاست و راه گریزِ حتمی از آن وجود ندارد. در حالیکه ممکن است هر آن جنگ فرا برسد، آماده‌باش الزامی‌ست؛ آماده‌باش برای جمهوری اسلامی به معنای نیرومندسازی بازوهای نیابتی، ترمیم دوباره روابط آسیب‌دیده با هم‌پیمانان، افزایش تولید تسلیحات، و خرید و واردات جنگ‌افزار است. همگی اینها یعنی داشتن جیب گشاد و پُر پول!

جمهوری اسلامی در حالیکه بر اثر تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی با محدودیت‌های شدید برای دستیابی به منابع مالی و پُر کردن جیب گشاد خود روبروست، مدام در حال تهدید و خط‌ونشان کشیدن برای «دشمن» است تا شاید «فرجی» شود.

در آنسو اما دشمن اصلی نظام، شهروندان خشمگین و ناراضی در درون کشورند که زیر بار تورم، گرانی و بحران‌های معیشتی و انواع فشارهای اجتماعی و سیاسی، آماده عصیان و خروش هستند.

از سرگیری دوباره اعتراضات سراسری در درون ایران به اندازه حمله نظامی از بیرون، و چه بسا بیشتر، برای جمهوری اسلامی خطرناک و نگران‌کننده است. تحلیگران امنیتی نظام می‌دانند که جمهوری اسلامی شاید هنوز تا حدی توان پاسخگویی به حمله بیرونی را داشته باشد اما توان جنگیدن و ایستادگی در درون را ندارد!

«اقتصاد» به «چشم اسفندیار» جمهوری اسلامی تبدیل شده و در حالیکه تحریم‌ها ورودی منابع ارزی ناشی از خام‌فروشی نفت را گرفته، در درون نیز ساختار معیوب و مافیایی، اندک منابع موجود را می‌بلعد و جیب دولت را برای اقداماتی رضایت‌بخش در حوزه اقتصاد خالی می‌گذارد. انجام اصلاحات اقتصادی که کارشناسان آن را با عنوان «جراحی اقتصادی» الزامی می‌دانند، نیازمند کاهش تنش با جهان بیرون و داشتن سرمایه اجتماعی بزرگ، همراه و قابل اتکا در درون کشور است؛ دو پیش‌نیازی که جمهوری اسلامی مدتهاست هیچ یک را ندارد!

همچنین کاهش منابع، سهم جناحین از سفره انقلاب را کاهش داده و سبب شدت گرفتن جنگ قدرت شده است. هر یک از جناحین، به بهانه داشتن راهکار «بهتر» برای بقای نظام و گشودن «گره گوردیوسی» در حال سبقت گرفتن از دیگری هستند. این رقابت سنگین، شکاف‌ها در درون حکومت را نیز افزایش داده و بسترهای آنچه از سوی جمهوری اسلامی «نفوذ» خوانده می‌شود را نیز گسترده‌تر کرده است.

«هراس» نظام از آغاز دوباره اعتراضات سبب تقویت شبکه‌های سرکوب رسمی و غیررسمی شده است؛ از یکسو رئیس قوه قضاییه به نهادهای امنیتی و انتظامی و قضایی دستور برچیدن «ناهنجاری اجتماعی» با مصداق «بی‌حجابی» و «فضای مجازی» را می‌دهد و از سوی دیگر لباس‌شخصی‌های بیشتری تحت عنوان «آمر به معروف» در شهرها جانمایی و مستقر می‌شوند.

در نتیجه همین «هراس» است که هر یک از جریانات درون حکومت تلاش می‌کنند با تمام قوا و با تجهیز همه‌ی داشته‌ها و امکانات، معادله را برای رویارویی با اعتراضات سراسری مردم و یا خیانت جریان‌های رقیب، به سود خود طراحی کنند؛ به این امید که شاید بتوانند گشاینده «گره» باشند و در «بزنگاه» بقایای قدرت را در اختیار بگیرند.

با اینهمه به نظر نمی‌رسد هیچ یک از جریانات گسسته درون حکومت بتوانند «گره گوردیوسی» جمهوری اسلامی را باز کنند و در نهایت گشودن این گره کور ۴۷ ساله تنها با «اراده» ملت ایران امکان‌پذیر خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر