صفحات

۱۴۰۴ آبان ۱۶, جمعه

برای آزادی میهن

تا کی فقر، تا کی حقارت، تا کی سواری دادن، الان وقتشه خودتو نشون بدی، جوان الان وقتشه دل رو به دریا بزنی»؛ تنها چند ساعت پس از آنکه امید سرلک جوان ۲۷ ساله پادشاهی‌خواه اهل الیگودرز نهم آبان‌ماه این جملات را در اینستاگرام استوری کرد و در ویدئویی دیگر تصویر علی خامنه‌ای را آتش زد، پیکر بی‌جان و گلوله‌باران شده او در اتومبیل‌اش پیدا شد.

قتل امید سرلک آخرین نمونه از «قتل حکومتی» در جمهوری اسلامی است که نهادهای امنیتی حکومت طبق روال معمول آن را «خودکشی» جلوه می‌دهند. پدر امید سرلک اما در همان محل با اعلام اینکه «پهلوانم را این‌جا کشتند» بر سناریوی حکومت خط بطلان کشید. هزاران نفر در خاکسپاری امید حضور پیدا کردند و با سر دادن «مرگ بر دیکتاتور» و شاهنامه‌خوانیِ بختیاری پیکر او را بدرقه کردند تا نشان دهند «امید» در میان مردم همچنان زنده است.

همزمان با قتل حکومتی امید سرلک، دیگر سرکوب‌های جمهوری اسلامی نیز تشدید شده است. در هفته‌ای که گذشت دست‌کم پنج پژوهشگر و مترجم در عملیات سازمانیافته نهادهای امنیتی در تهران بازداشت شدند. ون‌های گشت ارشاد به خیابان بازگشته و به گفته مقامات حکومتی دست‌کم ۸۰ هزار نیروی «آمر به معروف» برای استقرار در معابر عمومی آموزش دیده‌اند. پلمب واحدهای صنفی به بهانه «حجاب» ادامه دارد و سرکوب دانشجویان در دانشگاه‌ها با پرونده‌سازی و احضار و صدور احکام کمیته انضباطی در جریان است. ماشین اعدام نظام نیز همچنان فعال است و جان می‌گیرد.

جمهوری اسلامی نشان داده اگر چه در جنگ با اسراییل در «آتش‌بس» قرار دارد اما همچنان جنگ ۴۷ ساله خود با مردم ایران را ادامه می‌دهد و از انواع ابزار سرکوب علیه شهروندان استفاده می‌کند.

پایه‌های حکومت طی سالهای گذشته به شدت آسیب دیده و لرزان شده و اگر چه تلاش می‌کند با شعارهای پرطمطراق اصلاح‌طلبی و اجرای نمایش‌هایی نخ‌نما شده، در برابر مردم یک گام به جلو بردارد و حتی برخی جریانات حکومتی برطبل توخالی «پوست‌اندازی» نظام می‌کوبند تا «امید» واهی به افکار عمومی بفروشند، اما تشدید سرکوب‌ها در دوره دولت اصلاح‌طلب مسعود پزشکیان بار دیگر نشان داده که «خان همان خان است!

الاهه بقراط یک سال پیش در سرمقاله‌ شماره ۴۸۸ کیهان لندن نوشته بود «بخت و فرصت دو مفهوم کلیدی در کتاب معروف «شهریار» از ماکیاولی هستند که فارغ از زمان و مکان و عقاید و دیدگاه‌ها، در سیاست واقعی نقش بازی می‌کنند و هشیاری سیاستمداران از یکسو در تشخیص به‌ موقع ِآنها و از سوی دیگر در توان استفاده از آنهاست … اما مفهوم و عامل کلیدی «مردم» و «ملت» که  در دوران ماکیاولی، بیش از پانصد سال پیش، نمی‌توانست در کنار «بخت» و «فرصت» وجود داشته باشد و موجودیت‌ رعیت‌وارش به قدرت «شهریار»‌ یا «حاکم» وابسته بود، امروز نقش قاطع در سیاست بازی می‌کند!

همانطور که الاهه بقراط اشاره کرده به نظر می‌رسد فارغ از سیاستمداران، این مردم ایران هستند که به خوبی ضرورت «بخت» و «فرصت» را در این بزنگاه حساس تاریخی دریافته و می‌دانند تنها با پایداری و اتحاد است که می‌توانند از حکومتی که آن را دیگر «سرنوشت محتوم» خود نمی‌دانند عبور کنند.

مردم ایران، از مجیدرضا رهنورد خراسانی و خدانور لجه‌ای سیستان و بلوچستانی تا امید سرلک زاگرس‌نشین، نه تنها دیگر بازیچه خیال خام «فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا» و «وفاق ملی» در جمهوری اسلامی نمی‌شوند بلکه برای «براندازی» حکومت و «آزادی» مبارزه می‌کنند، تلاش می‌کنند، و حتی چشم و جان می‌دهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر