صفحات

۱۴۰۴ آبان ۱۹, دوشنبه

سلسله مرگ‌های مشکوک جوانان؛ مردم باور دارند حکومت «قاتل» است

اختر قاسمی- در کمتر از یک هفته، خبر مرگ سه جوان ایرانی در سه شهر مختلف کشور منتشر شده است؛ سه مرگ پیاپی و مشکوک که هر سه با الگوی مشابهی همراه‌اند: فقدان شفافیت، فشار بر خانواده‌ها، و تلاش برای تحمیل روایت رسمی.

در نبود رسانه‌های آزاد، آنچه امروز از این حوادث می‌دانیم، حاصل روایت مردم، شاهدان و شبکه‌های اجتماعی است روایت‌هایی که با وجود سرکوب و سانسور، همچنان در برابر روایت حکومتی مقاومت می‌کنند.

۱. امید سرلک، الیگودرز

پس از مرگ مشکوک امید سرلک خلبان جوانی که تنها چند ساعت پیش از قتل او ، با شجاعت تمام عکس علی خامنه‌ای را آتش زد و ویدئوی آن را در صفحه‌اش منتشر کرد که موجی عظیم از خشم، همدلی و اعتراض سراسر ایران را فرا گرفت.

انتشار این ویدئو، امید را به یکی از آیکون‌های موج تازهٔ مقاومت نسل جوان پس از مهسا امینی بدل کرد؛ نماد نسلی که بی‌پرواتر از همیشه در برابر حاکمیت ایستاده است.

تنها چند ساعت بعد از انتشار ویدئو، جسد امید پیدا شد.

روایت رسمی، بدون ارائه‌ی هیچ سند، مدرک یا گزارش پزشکی قانونی، مرگ او را «خودکشی» اعلام کرد، روایتی که تقریباً هیچ‌کس در افکار عمومی آن را باور نکرد.

در مراسم خاکسپاری، پدر امید را تحت فشار مقابل دوربین قرار دادند تا روایت حکومتی را تکرار کند؛ رفتاری که در بسیاری از پرونده‌های مشابه، به الگویی تکراری تبدیل شده است

تا امروز، هیچ توضیح رسمی قابل‌قبولی درباره علت مرگ او منتشر نشده و مطالبه‌گری درباره پرونده او همچنان در شبکه‌های اجتماعی ادامه دارد. وزارت خارجه آمریکا گفته بود رژیم در قتل امید سرلک دخالت دارد.

۲. آرش دالائیان، تهران

دو روز پس از مرگ امید، خبر پیدا شدن جسد آرش دالائیان در تهران منتشر شد. دوستان و بستگان آرش، روایت‌هایی منتشر کرده‌اند که تصویری نگران‌کننده از روزهای آخر زندگی او ارائه می‌دهد

آرش پس از بازگشت از ارمنستان، تحت نظر نیروهای امنیتی بوده؛ مأموران امنیتی به خانهٔ خانواده‌اش مراجعه کرده‌اند؛ برخی کاربران در شبکه‌های اجتماعی مدعی شده‌اند که یک روز پس از خاکسپاری آرش، استوری‌هایی با لحن حکومتی از حساب او منتشر شده است. این ادعا هنوز با هیچ منبع مستقلی تأیید نشده و دوستان نزدیک آرش نیز گفته‌اند که این نوشته‌ها شباهتی به سبک خود او نداشته است.

این موارد باعث شده بسیاری از کاربران بپرسند که آیا پس از مرگ آرش، حساب او برای روایت‌سازی و تحمیل سناریو مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.

عکس او که پیش‌تر با پرچم شیر و خورشید منتشر کرده بود نیز در شبکه‌ها منتشر شده و برخی کاربران نوشته‌اند که آرش مانند امید سرلک، گرایش پادشاهی‌خواهانه داشته است.

۳. رضا آدینوند، کوهدشت لرستان

سومین مورد، مرگ رضا آدینوند، جوان ۲۷ ساله کوهدشتی است. به‌گزارش توانا، او روز شنبه ۱۰ آبان‌ماه، هنگام طبیعت‌گردی هدف تیراندازی بی‌ضابطهٔ نیروهای انتظامی قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان، بر اثر شدت جراحات جان باخته است.

از نکات مهم در این پرونده این است که هیچ توضیح رسمی درباره علت تیراندازی منتشر نشده؛ پیکر رضا دو روز به خانواده تحویل داده نشده؛ تحویل پیکر مشروط به سکوت خانواده، امضای رضایت‌نامه، برگزاری مراسم زیرنظر نیروهای امنیتی و بدون طرح سؤال بوده است.

این روند، مصداق روشنِ نقض حقوق خانواده قربانی و تلاشی آشکار برای کنترل کامل روایت است. هیچ مرجع قضایی یا انتظامی تا امروز دربارهٔ این تیراندازی توضیح نداده است. هر سه مورد، با وجود تفاوت در جزئیات، چند نقطهٔ مشترک دارند: اعلام روایت رسمی بدون سند و بی‌اعتنا به افکار عمومی تلاش برای بستن پرونده با برچسب «خودکشی» یا «حادثه»، فشار بر خانواده‌ها و کنترل مراسم‌های خاکسپاری، روایت‌سازی پس از مرگ، مانند استوری‌های حساب آرش دالائیان و در نهایت، انتشار حقیقت تنها از سوی مردم، نه حکومت.

این روند یادآور ده‌ها پرونده مشابه در سال‌های گذشته است؛ پرونده‌هایی که در بسیاری از آن‌ها، روایت رسمی دیر یا زود فرو ریخته و روایت مردم به حقیقت نزدیک‌تر بوده است

پرسشی که فضای مجازی مطرح شده است: حقوق بشر شما گزینشی است

در کنار این سه مرگ پیاپی، موضوعی دیگر نیز در شبکه‌های اجتماعی موجی از انتقاد را برانگیخته است: سکوت بخش‌هایی از نیروهای اپوزیسیون که خود را مخالف جبهه پادشاهی‌خواهان و ملی‌گرایان می‌دانند.

این سکوت در برابر کشته‌شدن یا مرگ‌های مشکوک جوانانی که گرایش پادشاهی‌خواهانه داشته‌اند، برای بسیاری از کاربران قابل‌پذیرش نیست. آن‌ها صریحاً می‌پرسند: «اگر قربانی پادشاهی‌خواه باشد، حقوق بشر شما خاموش می‌شود؟ آیا حقوق بشر شما گزینشی است؟

این پرسش، انتقادی جدی به گزینشی‌بودن حساسیت‌های حقوق بشری برخی جریان‌های سیاسی است؛ انتقادی که نشان می‌دهد شکاف‌های عمیق در میان نیروهای اپوزیسیون، چگونه می‌تواند خود به مانعی برای پیگیری عدالت، حقیقت و حمایت از خانواده‌های قربانیان تبدیل شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر