در حالی که گزارشها همچنان بر موج صعودی
مهاجرت ایرانیان از کشور تأکید دارند، یک جامعهشناس میگوید که مهاجرت امروز داستان
رؤیای اروپا یا جذابیت هنر رنسانس نیست؛ داستان فشار اقتصادی است که از تحصیلکردههای
بیکار تا کارگران روزمزد را وادار به کوچ میکند.
پرویز اجلالی جامعهشناس و مدیر گروه جامعهشناسی شهر انجمن جامعهشناسی ایران در گفتگو با وبسایت «اقتصادنیوز» درباره علت گسترده شدن موج مهاجرت با بیان اینکه «رابطه مستقیمی میان سیاستهای اقتصادی وسیاسی و مهاجرت وجود دارد» گفته «تا اقتصاد تکان نخورد، موج مهاجرت ادامه دارد.
به عقیده این جامعهشناس «ماجرا ساده است؛ مثل فشار اُسمزی (گذر زندگی) است. هرجا کار و فعالیت و پول باشد، آدمها به آنسو حرکت میکنند. اقتصاد ایران عملاً در وضعیت رکود و متوقف مانده؛ تورم بالا و رکود تورمی شدید و بیکاری به شکل گسترده، به ویژه در میان تحصیلکردهها، بیداد میکند.
پرویز اجلالی گفته «ما امروز نسلی از فارغالتحصیلان با سطح علمی خوب داریم که تا مرز ۴۰ سالگی رسیدهاند، اما هرگز شغل مناسبی پیدا نکردهاند، بهخصوص همانهایی که جدیتر درس خوانده بودند. این گروه بخش مهمی از مهاجران فعلی را تشکیل میدهد و تجربه نشان داده هر جا بروند، موقعیتهای شغلی مطلوبی به دست میآورند.
این جامعهشناس با اشاره به کاهش کیفیت آموزش در ایران طی سالهای گذشته گفته «مؤسسات آموزش عالی، برای بقا ناچارند هر سال با هر معدل و سطحی دانشجو بپذیرند؛ حتی در مقطع دکتری که اغلب اعتبار علمی آن زیر استاندارد است. نتیجه این چرخه، انبوهی از فارغالتحصیلان است، چه آنهایی که تحصیلات باکیفیت داشتهاند و چه کسانی که آموزش ضعیف دیدهاندکه در نهایت گروه زیادی از آنها در ایران بیکار میمانند. وقتی به خارج میروند، حتی آنهایی که پایه علمی ضعیفتری دارند، به سرعت مهارتهای لازم را یاد میگیرند و خود را تطبیق میدهند و عمدتا موفق میشوند.
به گفته این جامعهشناس «برای خیلی از جوانهای تحصیلکرده، مشکل فقط کمبود شغل نیست، بلکه کیفیت کار هم آزاردهنده است. آنها سالها در دانشگاه رشتههای پیچیده و تخصصی میخوانند، اما وقتی وارد محیط کار میشوند، میبینند از آن دانش استفاده نمیشود. کارهای ابتدایی بهشان میسپارند یا از آنها میخواهند کارهایی انجام دهند که هیچ تناسبی با تخصصشان ندارد. گاهی حتی رئیسشان کمترین آشنایی با کار حرفهای ندارد و این تحصیلکرده باید برای مدیری کار کند که شایستگی لازم را ندارد.
پرویز اجلالی همچنین با اشاره به وضعیت دشوار
معیشتی و شغلی کارگران توضیح داده که مدتهاست صنایع به کارگران منظم حقوق نمیدهند
یا به تعدیل [اخراج] نیرو پرداختهاند. اخیرا هم بعد از جنگ ۱۲ روزه،
خیلی از کارخانهها تماموقت کار نمیکنند، نیرو کم کردهاند، حقوق درست نمیدهند و
کار را به پیمانکار میسپارند تا با قراردادهای موقت و حقوق پایین کارگر بگیرند
او افزوده «کارگران بیکار میشوند و برای
گذران زندگی دستفروشی میکنند. خیابانهای شهرها پر از دستفروش شده است. بسیاری از
دستفروشان کارگرانی هستند که از کارخانهها بیرون ماندهاند. فارغالتحصیلان دانشگاهی
هم بیکارند. اینها همه ریشه در مشکلات اقتصادی دارد؛ مهاجرت این گروهها دلیل اقتصادی
ندارد. هیچکس از ایران نمیرود که صرفاً در اروپا قدم بزند یا هنر رنسانس ببیند؛ همه
به دنبال معیشت بهتر هستند.»
سمیه گلپور رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگری
نیز به تازگی با اشاره به افزایش شمار کارگرانی که برای کار به کشورهای همسایه مهاجرت
میکنند گفته ریشه این کوچ گسترده «کاملاً اقتصادی» است و دستمزدهای نصف خط فقر کارگران
را راهی کشورهای همسایه کرده است.
این فعال کارگری توضیح داده «حداقل دستمزد طبق ماده ۴۱ قانون کار باید متناسب با سبد معیشت و نرخ تورم تعیین شود، اما این اتفاق نمیافتد. حتی با مزایایی مثل حق مسکن و عائلهمندی، دستمزدها در بسیاری موارد نصف خط فقر هم نیست. کارگران میبینند که برای همان تخصص در کشورهای همسایه سه تا چهار برابر حقوق میگیرند و طبیعی است که مهاجرت کنند. مسئولین هم متاسفانه خواب هستند.
سمیه گلپور همچنین گفته «کارگران ساختمانی که به کشورهایی مثل عراق میروند سهچهار برابر ایران درآمد دارند. یک کارگر حرفه ای ساختمان در عراق میتواند ماهانه دویست تا سیصد میلیون تومان کار میکند، در حالی که اینجا حتی با بالاترین مهارتها هم به چنین رقمی نمیرسد. درواقع شروع این سیاستگذاری اشتباه از شورای عالی کار است که اعداد اشتباهی را عمداً یا سهواً مصوب [تصویب] میکند.
جدا از مهاجرت به خارج از ایران، بحرانهای
اقتصادی سبب افزایش جابجایی جمعیتی در کشور شده است؛ شماری از شهروندان از شهرهای کوچک
و روستاها به شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند اما گستردهتر از آن، طی سالهای گذشته و
در پی افزایش هزینه اجارهبهای مسکن مهاجرت از شهرها به محلههای حاشیهای نیز افزایش
یافته است.
پرویز اجلالی در اینباره گفته «این موضوع دو وجه دارد؛ اگر مردم به شهرکهای طراحیشده با زیرساخت مثل اندیشه یا هشتگرد بروند، به رشد آن مناطق کمک میکنند. ولی اگر به نقاط فاقد آب، برق و خدمات رانده شوند، همان حاشیهنشینی قدیمی تکرار میشود.
او تأکید کرده که «مردم برای کیفیت فرهنگی
یا امکانات تفریحی به این شهرکها نمیروند؛ دلیل اصلی توان مالی است. اجاره و خرید
خانه در تهران سرسامآور شده است. خانوادهها جایی را انتخاب میکنند که بتوانند اجاره
بپردازند یا خانهای تهیه کنند.»

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر