در حالی که آخرین تصاویر ماهوارهای ناسا
نشان میدهد دریاچه ارومیه کاملا خشک شده و در حال محو از روی نقشه منطقه است، دبیرکل
فدراسیون صنعت آب گفته است که دریاچه ارومیه به یکی از فاجعهبارترین بحرانهای محیط
زیست برای منطقه تبدیل شده است.
علی شریعتی دبیرکل فدراسیون صنعت آب در گفتگو
با خبرگزاری «رکنا» گفته: «خشک شدن دریاچه ارومیه تنها از دست دادن یک منبع آبی نیست،
بلکه یکی از بزرگترین بحرانهای زیستمحیطی ایران و منطقه محسوب میشود؛ این بحران
تبعاتی گسترده در حوزههای محیط زیست، بهداشت عمومی، اقتصاد، اجتماع و حتی امنیت ملی
خواهد داشت.»
او همچنین افزوده: «گروهی از فعالان محیطزیست آن زمان تلاش کردند در
برابر این روند بایستند و هشدار دهند، اما بجای حمایت، با برخوردهای سیاسی و امنیتی
مواجه شدند.»
به گفته دبیرکل فدراسیون آب ایران، بستر نمکی که پس از خشک شدن دریاچه ارومیه ایجاد میشود، نور خورشید را بسیار بازتاب میدهد و این پدیده باعث شکلگیری «اثر جزیره گرمایی» میشود که بدین معناست اطراف مناطق ارومیه، بازرگان، کردستان و حتی نواحی شرقی آذربایجان آب و هوای «گرمتر و خشکتر» از گذشته خواهند داشت.
او افزوده که «با از بین رفتن سطح آبی دریاچه،
ظرفیت طبیعی آن برای ایجاد خنککنندگی نیز از دست میرود و این مسئله به کاهش میزان
بارندگی، افزایش طول دورههای خشکسالی و شدت گرفتن بیابانزایی منجر خواهد شد. به همین
دلیل است که میگویم بحران دریاچه ارومیه تنها محدود به یک پهنه آبی نیست، بلکه تبعات
آن سراسر کشور را درگیر خواهد کرد.
دبیرکل فدراسیون صنعت آب ایران توضیح داده
که «یکی از مهمترین کارکردهای این دریاچه، تأمین رطوبت نسبی هوا بود. اکنون با نابودی
آن، نه تنها رطوبت کاهش یافته، بلکه بستر خشک و نمکی دریاچه خود به منبع عظیمی از گرد
و غبار شور تبدیل شده است. بادهای منطقهای، این ذرات نمکی را به هوا میبرند و به
شکل مستقیم بر سلامت مردم اثر میگذارند. در آیندهای نهچندان دور، افزایش چشمگیر
بیماریهای آلرژیک، مشکلات ریوی و بیماریهای مزمن تنفسی در میان جمعیت محلی اجتنابناپذیر
خواهد بود.
نمونهای از این وضعیت پیشتر توسط دانشگاه
علوم پزشکی تبریز بررسی شد. پژوهشگران این دانشگاه گزارش دادند که از همان دورههای
اولیه خشکی دریاچه، بروز بیماریهای پوستی، چشمی و ریوی در میان ساکنان مناطق اطراف
افزایش یافته است. این آسیبها به ویژه در کودکان و دانشآموزان دیده میشود و گروههای
آسیبپذیرتر مانند سالمندان و بیماران مزمن بیشترین صدمه را متحمل میشوند. به همین
دلیل اکنون دیگر در مرحله هشدار نیستیم؛ بلکه باید بطور جدی برای مدیریت پیامدهای بهداشتی
ناشی از این گرد و غبار نمکی آماده شویم.
علی شریعتی معتقد است دریاچه ارومیه مانند
زایندهرود «تمام» شده و به خاطرهها پیوسته است: «دریاچه ارومیه اکنون تنها یک خاطره
است؛ درست مانند زایندهرود. هر دو تمام شدهاند، مگر اینکه تغییر بنیادینی در نگاه
و مدیریت منابع آب کشور رخ دهد. خشک شدن دریاچه ارومیه تنها از دست دادن یک منبع آبی
نیست، بلکه یکی از بزرگترین بحرانهای زیستمحیطی ایران و منطقه محسوب میشود.
او با بیان اینکه «سالها پیش هشدار داده
بودیم که خشک شدن یک تالاب، مانند تالاب گاوخونی، زنجیرهای از بحرانها را به دنبال
خواهد داشت.» گفته «این بحران تبعاتی گسترده در حوزههای محیطزیست، بهداشت عمومی،
اقتصاد، اجتماع و حتی امنیت ملی خواهد داشت.
شریعتی همچنین با هشدار درباره بحران کنونی
آب در کشور گفته این بحران نتیجه «حکمرانی شلخته آبی» است و نه خشکسالی یا تغییرات
اقلیمی و «اگر مسئولان شکست خود در مدیریت آب را نپذیرند، ایران زودتر از پیشبینیها
به «روز صفر آب» خواهد رسید و فاجعهای ملی در انتظار کشور است.
پیشتر نیز کارشناسان هشدار داده بودند خشک
شدن دریاچه ارومیه خطر توفان گرد و غبار و افزایش بیماریها از جمله سرطان را برای
۶ تا ۱۵ میلیون نفر از ساکنان حوضه دریاچه تشدید کرده
است.
این در حالیست که بر اساس آخرین تصاویر منتشر
شده از سوی ناسا، دریاچه ارومیه بطور کامل خشک شده و دیگر اثری از این دریاچه در تصاویر
هوایی دیده نمیشود. پیشتر کارشناسان نسبت به احتمال خشک شدن کامل دریاچه ارومیه هشدار
داده بودند.
علی شریعتی در گفتگو با «رکنا» موضوع نابودی
کشاورزی و دامپروری و مهاجرت اجباری از روستا به شهرها را هم به عنوان یکی از عوارض
خشکی دریاچه ارومیه اعلام کرده است.
او توضیح داده «معیشت اصلی ساکنان، که قرنها
بر پایه کشاورزی و دامپروری شکل گرفته بود، امروز در معرض نابودی قرار دارد. کشاورزان
و دامداران وقتی امکان ادامه فعالیت نداشته باشند، ناچار به مهاجرت میشوند؛ مهاجرتی
اجباری که مقصد اصلی آن، حاشیه شهرهای بزرگ خواهد بود. تجربه تهران، اصفهان و حتی کلانشهرهای
آذربایجان شرقی نشان داده است که مهاجران روستایی نه از سر علاقه، بلکه به دلیل اجبار
اقتصادی وارد این شهرها میشوند و اغلب در مشاغل خدماتی کمدرآمد به کار گرفته میشوند.
این روند، خود زمینهساز فقر، بیکاری پنهان، نارضایتی اجتماعی و حتی بروز مسائل امنیتی
در شهرهای بزرگ است.
بروز درگیریهای و ایجاد مشکلات امنیتی از
دیگر عوارض تشدید آب در ایران است که از سوی علی شریعتی نیز مورد اشاره قرار گرفته
است: «کاهش منابع آب موجب تشدید رقابت و درگیریهای محلی و استانی میشود. زمانی که
آب کافی در دسترس بود، همه سهمی داشتند، اما امروز که ذخایر آبی به حداقل رسیده، اختلافات
بر سر همین منابع ناچیز رو به افزایش است. این وضعیت پتانسیل تبدیل شدن به منازعات
گستردهتر را دارد و از منظر امنیتی برای کشور بسیار خطرناک خواهد بود.
پیشتر نیز احسان هوشمند پژوهشگر مسائل اقوام
هشدار داده بود در چند دهه گذشته کشور با بحرانی مواجه بود که همواره در تصمیمگیریها
مسئلهساز بوده؛ آنهم فقدان نگاه ملی در سیاستگذاریها است.
به عقیده احسان هوشمند، «تعارض منافع» و
«بخشینگری» از سوی مقامات حکومت از دیگر مشکلات حکمرانی است که یکی از نتایج آن وضعیت
بحرانی دریاچه ارومیه است.
او گفته «ساختاری که درگیر فساد و تعارض منافع
است، نمیتواند به چابکی مسائل خود را بشناسد؛ بخشی از این فساد به نظارتها برمیگردد
و مسئله هم تنها مربوط به نهادهای بومی و قضایی نمیشود. حدود ۲۵ سال است که مسئله ارومیه در اذهان عمومی ایجاد شده اما در این ۲۵ سال چه کارهایی انجام شده است؟ این پیچیدگی ساختاری به گونهای نیست که
بتوان برای آن افق مثلا ۵۰ سالهای تعریف کرد و منابع کشور را در اختیار
آن افق قرار داد. بردن و آوردن آب، گرهگشایی نمیکند. اینها خطای کارشناسی در کشور
است. شما این توهم را ایجاد میکنید که آب وجود دارد، بنابراین این روند موجود هم ادامه
پیدا میکند. اما بعداً تنش ایجاد میشود، آنهم در منطقهای که با هزاران بحران مواجه
است.»

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر