صفحات

۱۴۰۴ مرداد ۲۶, یکشنبه

تعارف تا کجا؟! تحلیل مفهومی و کارکردهای اجتماعی- روانی «تعارف»

دکتر محمد طباطبایی – بر بستر شرایط کنونی و پیچیده سیاسی و اجتماعی ایران و در آستانه دوران گذار نقش رعایت آداب و ادب در بیان و یا عدم بیان دیدگاه‌های سیاسی پررنگ‌تر و ارزشمندتر از هر زمان دیگری به چشم می‌خورد. این پدیده که ریشه در لایه‌های عمیق فرهنگ ایرانی دارد، چگونگی ارتباط شهروندان با مسائل سیاسی را به شکل بنیادینی تحت تأثیر قرار می‌دهد.

فرهنگ ایرانی دارای ظرفیت‌های ارتباطی غنی و پیچیده‌ای است که رعایت ادب از عناصر کلیدی آن محسوب می‌شود. این عناصر نه تنها در روابط روزمره، بلکه در نحوه بیان دیدگاه‌های سیاسی و اندیشه‌های اجتماعی نیز نقشی تعیین‌کننده ایفا می‌کنند.

در زمانی که گفتگو درباره مسائل سیاسی اغلب با احساسات و بار عاطفی سنگینی همراه است، افراد یا بطور تهاجمی دیدگاه خود را بازگو می‌کنند و یا در بیان دیدگاه خویش احتیاط فراوان به خرج می‌دهند. این احتیاط، گاه ریشه در ملاحظات امنیتی و اجتماعی و فرصت‌های شخصی دارد و گاه محصول هنجارهای فرهنگی‌ای است که بر احترام متقابل و پرهیز از رویارویی مستقیم تأکید می‌ورزد. در همین راستا می‌توان این پرسش را مطرح کرد: این  ویژگی‌های فرهنگی تا چه اندازه در گفتگوهای عمومی و بحث‌های سیاسی تاثیرگذار هستند؟

پاسخ به این پرسش می‌تواند به ما در درک بهتری از رابطه‌ی میان فرهنگ و کنش سیاسی یاری رساند و توضیحی شفاف برای این پدیده باشد که چرا برخی اشخاص حتی در محیط‌های خانوادگی و دوستانه نظر واقعی خود را حاکمانه و مطلق مطرح می‌کنند و یا آن را کتمان می‌کنند و با جملات کلی و بی‌طرفانه مسیر گفتگو را به سمت موضوعات دیگر هدایت می‌کنند.

تعارف، تملق و ادب در فرهنگ ایرانی، علاوه بر نقش اجتماعی و ارتباطی، در بسیاری مواقع ابزاری برای مدیریت تعارض و حتی پرهیز هوشمندانه از ورود به مسائل سیاسی حساس محسوب می‌شوند. این امر می‌تواند هم دارای ابعاد مثبت (حفظ آرامش در روابط) و منفی (مانع گفتگوی شفاف و نقد اجتماعی) باشد. و قشر خاکستری که این روزها همه از آن حرف می زنیم هم می‌تواند از دل همین تعارف‌ها بیرون آمده باشد.

تحلیل مفهومی و ریشه‌یابی

به راستی ملاحظات اجتماعی و یا به تعبیری دقیق‌تر «تعارف» چگونه تعریف می‌شود؟ چرا این واژه مترادف و هم‌معنا با «ادب و احترام» مورد استفاده قرار می‌گیرد؟ ریشه آن در کجاست؟

برای درک بهتر این مفهوم می‌توان به مثال ساده اشاره کرد: زمانی که شخصی به عنوان مهمان به جایی دعوت می‌شود و برای قدرانی از میزبان یک دسته گل هدیه می‌آورد؛ ما این عمل را به‌ عنوان رفتاری اجتماعی مثبت و مودبانه تعبیر می کنیم. چنانچه میزبان بگوید: «شما خودتان گل هستید»، این واکنش و رفتار به عنوان تعارف برداشت می‌شود. با در نظر گرفتن این مثال ساده، می‌توان به پیوستگی تنگاتنگ و پیچیدگی در تمایز میان تعارف و ادب پی برد. چنانچه زبانزد معروف «تعارف شاه عبدالعظیمی» نیز به خوبی به این نکته اشاره دارد که فرد به زبان چیزی را بیان می‌کند، اما در باطن به آن باور ندارد.

واژه تعارف دارای ریشه عربی بوده و با ورود و نفوذ زبان عربی به دایره واژگان پارسی و فرهنگ ایرانی مفهوم آن وارد زبان فارسی شده و در گذر زمان تحولات معنایی قابل توجهی پیدا کرده و به حالت امروزی درآمده و معادل فارسی این واژه «رودربایستی» است که خود بیانگر ماهیت پیچیده این مفهوم است.

در فرهنگ دهخدا کلمه تعارف در معانی متعددی آمده است: «یکدیگر را شناختن» و «تکلف و اسباب ضیافت فراهم کردن». هرچند در فرهنگ عامیانه ایرانی، تعارف نمودی از «اغراق در ادای احترام و سپاسگزاری»  و تأکید بر مقام اجتماعی شخص مورد نظر است که شامل طیف وسیعی از رفتارهای اجتماعی می‌شود. اصطلاحات مرسومی همچون: «من کوچک شما هستم»، «شما سرور ما هستید»، «حق با شماست» و امثال آنهم، نمونه‌هایی از اینگونه هستند.

در به کار گرفتن عملی تعارف، طیف‌های رفتاری متفاوتی بین تعارف اندک و تعارف افراطی وجود دارد که می‌تواند فاصله روابط را کوتاه‌تر و یا دورتر کند.  در هر صورت تعارف بیش از حد می‌تواند انگیزه‌های متفاوتی را داشته باشد، از جمله با تعارف و یک رفتار ظاهراً اجتماعی و مثبت برای خود شرایط مطلوب را به دست آوردن. چه بسا تعارف و چاپلوسی در چنین شرایطی به عنوان ابزاری برای حفظ امنیت شخصی به کار برده شود؛ ویا آنکه با خودداری از بیان دیدگاه خود فضایی هماهنگ و بدون تنش ایجاد شود. بدین جهت تعارف، الزاماً حرکتی واقعی برای ابراز نیت‌های حقیقـی، نگـرش‌هـا و یـا احساسـات افـراد تلقی نمی‌شود، بلکه گاه پوششی برای مقاصد عمیق‌تر محسوب می‌گردد.

زمینه‌های فرهنگی و تاریخی

زبان و ادبیات فارسی از غنای کلامی و ادبی چشمگیری برخوردار است و  با مدیحه‌سرایی و بیان افراطی در مدح و ستایش و استفاده از اشعار، زبانزدها و حکایات گوناگون گره خورده است. این پدیده خود محصول عوامل و ارزش‌های اجتماعی پیچیده‌ای است که در سطوح مختلف جامعه در ذهن و زبان مردم نفوذ کرده و به شکل‌های مختلف و با شدت و ضعف متفاوت خود را بروز می‌دهد. تعارف و تملق در فرهنگ ایرانی ریشه در ساختارهای اجتماعی سلسله‌مراتبی دارد که در آن حفظ ظاهر و کرامت اجتماعی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این پدیده در جوامع جمع‌گرا که هماهنگی گروهی و یکپارچگی ظاهری بر فردیت ارجحیت دارد، بطور طبیعی برای تنظیم رابطه اجتماعی (Collectivistic Societies) شکل گرفته است.

تاریخ طولانی ایران به‌ عنوان کشوری با حکومت‌های مطلقه‌ای مانند سلسله قاجار، ضرورت رعایت آداب دربار و بیان ناصادقانه و ستایش اغراق‌آمیز «قبله عالم» را به همراه داشته است. این الگوها در لایه‌های عمیق فرهنگ عمومی نهادینه شده‌اند و همچنان به‌ کار برده می‌شوند. چنانچه پس از استقرار حکومت مافیای اسلامی در سال ۱۳۵۷ بیش از پیش شدت یافت و چاپلوسی و تعارفات افراطی بخش مهمی از زندگی اجتماعی افراد، به‌ ویژه در دستگاه حکومتی، تبدیل شد. بر چنین بستری، تعارف و یا تملق نه تنها به‌عنوان نشانه احترام، بلکه به‌ مثابه راهکاری برای بقا و حفظ جایگاه و فرصت‌های اجتماعی عمل کرده است.

با توجه به آنچه گفته شد، شاید بتوان به درستی درک کرد که چرا شاهزاده رضا پهلوی بر شایسته‌سالاری و جلوگیری از تعارفات افراطی تأکید می‌کند و در مقابل القاب مختلف و یا بیان عباراتی مانند «جانم فدای شاهزاده» واکنش نشان می‌دهد و فرهنگ تملق و تعارفات اضافی را سد راه مسئولیت‌پذیری خود شهروندان می‌داند و بیشتر بر قدرت آزادی بیان و نقد خردمندانه، شفافیت‌سازی در کنار احترام و همبستگی اجتماعی تأکید می‌کند.

از آنجا که این رفتار اجتماعی ضد و نقیض یا به اصطلاح «پارادوکس» در رفتار و فرهنگ روزمره ما ریشه دوانده است، بسیار حائز اهمیت است که مکانیسم این رفتار اجتماعی را از زوایای مختلف به چالش بکشیم و به نقد و بررسی آن بپردازیم.

همانطور که اشاره شد، تعارف به‌ عنوان نوعی از بیان احترام، نرمش و ایجاد فضای مطبوع اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در پی ملاحظات مختلف، سعی بر آن می‌شود که حرمت طرف مقابل حفظ شود و از مباحثات حساسیت‌برانگیز و اختلاف‌زا جلوگیری گردد. این رویکرد در عین حال که ممکن است به حفظ آرامش ظاهری کمک کند، گاه مانع گفتگوی سازنده و تبادل آزادانه افکار می‌گردد.

رویکرد روانکاوانه

از منظر روانکاوی می‌توان تعارف را به عنوان شکلی از نمایش اجتماعی در نظر گرفت که در آن فرد انگیزه‌ها و احساسات واقعی خود، از جمله خشونت  و پرخاشگری را پنهان می‌کند. این پدیده می‌تواند به عنوان مکانیسم دفاعی عمل کند که در آن شخص از بیان مستقیم حقیقت اجتناب می‌ورزد و با رفتاری به ظاهر مثبت، سعی دارد پیام واقعی خود را پوشش دهد.

در پی این رفتار، شخص مخاطب انرژی و نیروی ذهنی خود را صرف کشف حقیقت و نیت اصلی طرف مقابل می‌کند؛ امری که می‌تواند نقش بزرگی در کاهش اعتماد و افزایش فاصله‌گیری ایفا ‌کند. این فرآیند منجر به ایجاد فضایی از عدم قطعیت و ابهام در روابط می‌شود که خود مانعی جدی بر سر راه ارتباطات مؤثر است.

در پسِ این رفتار اجتماعی که به ظاهر با احترام و ادب همراه است، فرد می‌کوشد تعارضی درونی را میان بیان صادقانه و فشارهای اجتماعی مدیریت کند. برای مواجهه با این تعارض، از ساز و کارهای گوناگونی استفاده می‌کند. یکی از این ابزارها، بروز واکنشی است که در آن فرد احساسات واقعی خود را به ضد آن تبدیل می‌کند. رویکردی که احساسات حقیقی در آن پنهان می‌شوند تا رابطه حفظ گردد یا شخص از خود محافظت کند.

سوالی بنیادی که در اینجا مطرح می‌گردد این است: چرا احترام و ادب در تضاد با شفافیت و صراحت بیان قرار می‌گیرد و یا اینطور تلقی می‌شود؟

شاید بتوان پاسخ را در بُعد فرهنگی ماجرا جستجو کرد که در آن هماهنگی جمعی و انطباق‌پذیری با گروه مهم‌تر از بیان شفاف و مستقیم احساسات در نظر گرفته می‌شود. عدم شفافیت چنین وانمود می‌گردد که از رنجاندن شخص دیگری جلوگیری می‌کند و هماهنگی اجتماعی و حفظ هارمونی گروهی بر صداقت فردی اولویت دارد. هرچند در پی آن نیازهای فردی سرکوب شده و میزان خشم را افزایش می‌دهد و حتی در ناخودآگاه انباشته می‌گردد.

در پی این رفتار اجتماعی که به ظاهر با احترام و ادب همراه است، فرد با تعارضی درونی بین بیان صادقانه و احساسات و انتظارات اجتماعی مواجه می‌شود. برای مدیریت این تعارض، مکانیسم‌های مختلفی مانند «انکار» که در آن احساسات واقعی برای حفظ رابطه و یا محافظت فردی به کار برده می‌شود و همچنین «توجیه و عقلانی‌سازی» که از طریق آن سعی می‌شود تعارف به عنوان نشانه‌ای از ادب و احترام جلوه داده شود، به کار گرفته می‌شود.

هرچند که تعارف مزمن و افراطی می‌تواند خستگی عاطفی، از خودبیگانگی و کاهش اعتماد به نفس را با خود به همراه داشته باشد. در چنین شرایطی، فرد به تدریج از احساسات و نیازهای واقعی خود بیگانه می‌شود و در نهایت دچار سردرگمی هویتی می‌گردد تا جایی که حتی در شرایطی که انتظار می رود نسبت به بی‌عدالتی‌ها و کمبودها طغیان کند، رفتاری نامتناسب از خود نشان می‌دهد. او گاه به ظاهر بی‌تفاوت و یا حتی خوشباش جلوه می‌کند، چراکه واکنشی که نشان می‌دهد با شرایطی که در آن قرار دارد همخوانی ندارد.

از سوی دیگر، می‌بایستی این واکنش‌ها تحلیل و بررسی شوند: چرا قشر خاکستری منتظر که در ناامیدی دست و پا می زند، باید چنین با خود نیز دچار تعارف شود؟ چگونه است که در حالی‌ که دچار سرخوردگی است، توان واکنش و یا پاسخ‌ دادن و جهت‌گیری مؤثر در برابر شرایط پیش‌آمده را ندارد؟ و چرا گاهی بجای مشارکت در بهبود وضعیت، به سمت منفعت‌طلبی فردی و بی‌تفاوتی اجتماعی سوق پیدا می‌کند؟

همانطور که قبلا هم گفته شد بر بستر سیاسی، تعارف و تملق گاه به‌ عنوان راهکاری برای اجتناب از درگیری‌های ایدئولوژیک و حفظ امنیت شخصی عمل می‌کند. تعارف و حتی تملق‌های افراطی در مسائل سیاسی می‌تواند مانع تشکیل افکار عمومی سالم و گفتگوی دموکراتیک گردد. هنگامی که شهروندان از ابراز صادقانه نظرات خود در مورد مسائل اجتماعی- سیاسی خودداری می‌کنند، زمینه برای شکل‌گیری همگرایی کاذب و عدم شناخت دقیق از وضعیت واقعی جامعه فراهم می‌شود. در این راستا، تعارف سیاسی می‌تواند هم به‌ عنوان مکانیسم بقا در شرایط سخت و هم به‌ مثابه مانعی بر سر راه تحول اجتماعی عمل کند. درک این دوگانگی برای تحلیل صحیح فرآیندهای سیاسی- اجتماعی ایران ضروری است.

چالش‌ها و راهکارها: به سوی تعادل مطلوب

گرچه «احترام» به معنای «پنهان کردن حقیقت» نیست و«ادب» نیز در تضاد با «شفافیت سازی مهربانانه» قرار ندارد، اما یافتن تعادل درست و تشخیص مرز بین این ویژگی‌ها و توانایی‌ها نیازمند آموزش مهارت‌های ارتباط اجتماعی است.

برای دستیابی به یک راه میانه که در آن هم ارزش‌های فرهنگی احترام و ادب حفظ گردد و هم امکان بیان صادقانه و سازنده دیدگاه‌ها فراهم گردد، مستلزم توسعه فرهنگ گفتگوی مدنی است که در آن تفاوت نظر به عنوان دشمنی و تهدید قلمداد نگردد بلکه به عنوان ثروتی اجتماعی نگریسته شود. در چنین فضایی افراد می‌توانند بدون ترس از قضاوت یا مجازات، دیدگاه‌های خود را به اشتراک گذاشته و از تجربه گفتگوی مدنی بهره‌مند شوند.

بنابراین می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که تعارف به‌ عنوان پدیده‌ای فرهنگی- اجتماعی نقش مهمی در حفظ نظم و هارمونی اجتماعی ایفا می‌کند، اما زمانی که به شکل غیرمتعادل و افراطی بروز نماید، می‌تواند مانعی جدی بر سر راه ارتباطات مؤثر و شفاف قرار گیرد. درک عمیق این مکانیسم و یافتن تعادل مناسب بین احترام فرهنگی و صداقت شخصی، کلید دستیابی به روابط سالم و پایدار است. تعارف در بهترین حالت خود، ابزاری برای نشان دادن احترام و ایجاد فضای مناسب برای تفاهم اجتماعی است. و در بدترین شکل خود، تبدیل به پوششی برای پنهان کردن حقایق و اجتناب از مسئولیت‌های اجتماعی می‌شود. هنر زندگی اجتماعی در تشخیص این مرز و استفاده هوشمندانه از این ابزار فرهنگی نهفته است.

در نهایت، هدف نه حذف کامل تعارف که این کار نه ممکن و نه مطلوب است، بلکه آگاه‌سازی و بهینه‌سازی آن است. تعارف آگاهانه و متعادل می‌تواند ابزاری قدرتمند برای تقویت روابط انسانی، حفظ کرامت طرفین و ایجاد پویایی سازنده در جامعه باشد.

در عصر کنونی که جامعه ایرانی با چالش‌های پیچیده سیاسی- اجتماعی روبروست، نیاز به تعادل میان حفظ هویت فرهنگی و پاسخگویی به نیازهای عصر حداکثر اهمیت را دارد. تعارف هوشمندانه و آگاهانه می‌تواند پلی باشد میان این دو ضرورت و راهی برای حفظ انسجام اجتماعی در عین تسهیل تحول مطلوب.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر