صفحات

۱۴۰۴ تیر ۲۷, جمعه

دوران پس از جمهوری اسلامی در خاورمیانه

 

عاموس یدلین (ایندیپندنت عربی) – ایالات متحده و اسرائیل می‌توانند نظم منطقه‌ای جدیدی را در خاورمیانه برقرار کنند. با حمایت اطلاعاتی و لجستیک بی‌سابقه‌ از سوی ایالات متحده، اسرائیل ضربه‌ای سنگین به برنامه هسته‌ای و موشکی رژیم ایران وارد کرد. این عملیات که با عنوان «اصل بگین» شناخته می‌شود، شامل ترور و تخریب گسترده زیرساخت‌های نظامی بود. اکنون که تهران در ضعیف‌ترین وضعیت خود در چند دهه گذشته قرار دارد، فرصتی تاریخی برای توافقی منطقه‌ای پدید آمده است که می‌تواند توازن قوا در خاورمیانه را بازتعریف کند.

مناخیم بگین نخست‌ وزیر اسبق اسرائیل پنجاه سال پیش اصلی را پایه‌گذاری کرد که بر مبنای آن اسرائیل اجازه نخواهد داد هیچ کشوری که خواهان نابودی آن است، به سلاح هسته‌ای دست یابد. در ۱۳ ژوئن گذشته، اسرائیل برای اجرای این اصل وارد عمل شد. طی دو هفته، حملاتی علیه تأسیسات هسته‌ای در ایران در قالب عملیاتی به نام «طلوع شیران» انجام شد که خسارات گسترده‌ای به ده‌ها سایت در سراسر ایران وارد کرد. گرچه اسرائیل پیشتر در سال ۱۹۸۱ تأسیسات عراق و در ۲۰۰۷ تأسیسات سوریه را هدف قرار داده بود، اما برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی در ایران پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر از آن دو است.

این تأسیسات در عمق زمین و مناطق مختلف کشور پراکنده‌اند، با فناوری‌های پیشرفته‌ای محافظت می‌شوند و پشت سپرهای دفاعی و شبکه‌ای از نیروهای نیابتی در سراسر منطقه قرار دارند. بنابراین با توجه به پیچیدگی برنامه اتمی ایران، موفقیت اخیر اسرائیل دستاوردی بسیار مهم در عرصه نظامی به شمار می‌رود.

اما با وجود پیشرفت برنامه هسته‌ای، رژیم ایران در موقعیتی ضعیف قرار داشت. بسیاری از متحدان منطقه‌ای جمهوری اسلامی از جمله حماس در غزه، حزب‌الله در لبنان، و رژیم بشار اسد در سوریه، طی سال گذشته تضعیف و یا ساقط شدند. همچنین، ضعف دفاع هوایی جمهوری اسلامی  آشکار شد

این مجموعه عوامل، به ایالات متحده و اسرائیل این امکان را داد که نخستین حمله مستقیم و علنی علیه یک برنامه هسته‌ای پیشرفته و چندلایه را اجرا کنند. حمله‌ای که برای نخستین‌ بار با مشارکت علنی آمریکا، اصل مناخیم بگین را با قدرت نظامی اجرا کرد.

اما مهم‌تر از دستاورد نظامی، این عملیات راه را برای یک حرکت دیپلماتیک بزرگ در خاورمیانه باز کرد. رژیم ایران در ضعیف‌ترین وضعیت خود طی چند دهه قرار دارد، و این فرصتی طلایی برای رسیدن به توافق هسته‌ای پایدار است. توافقی که شاید راه را برای حل‌ و فصل گسترده‌تر مسائل منطقه‌ای باز کند.

لحظه سرنوشت‌ساز نزدیک است

حمله اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای در ایران در نتیجه دو عامل اصلی شکل گرفت:

نخست، تشدید تهدیدات از سوی رژیم ایران. تحلیلگران نظامی اسرائیلی گزارش داده بودند که جمهوری اسلامی به‌ سرعت به‌ سوی ساخت سلاح هسته‌ای در حرکت است و قصد دارد تعداد موشک‌های بالستیک خود را از ۳۰۰۰ به ۸۰۰۰ عدد افزایش دهد.

رژیم ایران همچنین حمایت مالی و تسلیحاتی از حماس را که مسئول حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ علیه اسرائیل بود و در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ صدها پهپاد و موشک به‌ سمت اسرائیل شلیک کرده بود، افزایش داد. اسرائیل و جمهوری اسلامی پس از دهه‌ها جنگ نیابتی، وارد رویارویی مستقیم شدند.

عامل دوم، ضعف موقت رژیم ایران بود. اسرائیل در ماه‌های گذشته با حملات هوایی و زمینی، متحدان آن را تضعیف کرد، به‌ ویژه حزب‌الله و همچنین رژیم بشار اسد را که اصلا ساقط شد

در همین زمان، دفاع هوایی جمهوری اسلامی نیز ناکارآمدی خود را نشان داد. حمله اسرائیل در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ به‌ گونه‌ای طراحی شده بود که همزمان با پایان مهلت ۶۰ روزه‌ای باشد که دونالد ترامپ رئیس‌ جمهوری آمریکا برای مذاکرات هسته‌ای تعیین کرده بود.

هدف عملیات «طلوع شیران» سه‌ هدف عمده داشت:

اول وارد آوردن خسارات عمیق و بلندمدت به برنامه‌های هسته‌ای و موشکی در ایران.

دوم : ایجاد بستر برای توافق هسته‌ای بهتر.

سوم: تضعیف بیشتر شبکه‌ی منطقه‌ای وابسته به رژیم ایران.

همچنین تل‌آویو امیدوار بود این عملیات باعث بی‌ثباتی درونی در ایران و ترغیب واشنگتن به اقدام قاطع شود، اگرچه این اهداف بطور رسمی اعلام نشدند.

دستاوردهای نظامی چشمگیر

اسرائیل عملیات را با ترور حدود ۲۰ مقام ارشد جمهوری اسلامی آغاز کرد، از جمله: حسین سلامی (فرمانده سپاه پاسداران)، امیرعلی حاجی‌زاده (فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران)، محمد باقری (رئیس ستاد کل نیروهای مسلح)، و بیش از ۱۲ دانشمند هسته‌ای.

سپس بیش از ۱۲۰۰ حمله هوایی انجام شد که طی آن حدود ۸۰٪ از سامانه‌های پدافند هوایی ایران نابود شدند، و اسرائیل بر فراز آسمان تهران به برتری کامل هوایی دست یافت.

تأسیسات حیاتی مانند نطنز، فردو، اراک و اصفهان آسیب‌های گسترده‌ای دیدند، و هزاران هدف نظامی دیگر، از جمله پایگاه‌های سپاه و نیروی قدس، منهدم شدند.

در مجموع، بیش از ۴۰۰۰ موشک هدایت‌شونده با دقت بالا بر فراز ایران شلیک شد.

از مجموع ۲۵۰۰ موشک بالستیک از سوی ایران، ۱۰۰۰ عدد نابود شد؛ و از ۴۵۰ سکوی پرتاب، ۲۰۰ سکوی پرتاب پهپاد از بین رفت.

در نتیجه، تعداد موشک‌هایی که جمهوری اسلامی در جریان جنگ به اسرائیل شلیک کرد، از روزانه ۱۰۰ موشک به حدود ۱۲ عدد کاهش یافت.

سامانه‌های پدافندی چندلایه اسرائیل  آرو، مقلاع داوود، و گنبد آهنین، با کمک ارتش آمریکا عملکرد درخشانی داشتند. ۸۶٪ از موشک‌های شلیک‌شده و ۹۹/۵٪ از پهپادهای مهاجم رهگیری شدند. با وجود این، ۴۰ موشک به مناطق شهری و غیرنظامی اصابت کرد و باعث کشته شدن ۲۹ نفر، زخمی شدن بیش از ۳۰۰۰ نفر، و بی‌خانمان شدن ۱۵۰۰۰ نفر شد. اما در مقایسه با پیش‌بینی‌ها، تلفات بسیار کمتر بود. اسرائیل ده‌ها برابر بیشتر از ایران، سلاح بر فراز این کشور فرود آورد.

نتیجه هنوز قطعی نیست

ارزیابی موفقیت این عملیات بیشتر یک هنر است تا علم چرا که باید تأثیرات سیستماتیک بر برنامه‌ای بسیار پیچیده را بررسی کرد و نه فقط تخریب نقاط خاص. ارزیابی‌های اولیه بین نهادها متفاوت بوده است: ترامپ مدعی شد تأسیسات هسته‌ای ایران «کاملاً نابود» شده‌اند؛ اما گزارش پنتاگون می‌گفت که این حملات برنامه ایران را تنها چند ماه عقب انداخته است. دولت ترامپ این گزارش را سیاسی خواند، اما دیگر مقامات اطلاعاتی گفتند آسیب‌ها جدی بوده‌اند.

اکنون سؤالات مهم این است: رژیم ایران هنوز چه در اختیار دارد؟ چه خواهد کرد؟ آیا گزینه‌ای برای جلوگیری از پیشرفت هسته‌ای باقی مانده؟ آیا دیپلماسی کارآمد خواهد بود یا تنها بازدارندگی و زور می‌تواند مؤثر باشد؟

فرصت بی‌سابقه دیپلماتیک

رژیم ایران گزینه‌هایی دارد:

نخست: به میز مذاکره بازگردد.

دوم: با شتاب به‌ سمت تولید سلاح هسته‌ای برود.

سوم: راه میانه‌ای را در پیش بگیرد یعنی مذاکره نمایشی و ادامه غنی‌سازی پنهانی.

در این میان، جمهوری اسلامی همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را متوقف کرده و حتی ممکن است از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خارج شود، اقدامی که به معنای گام صریح به‌ سمت تشدید بحران است.

در کوتاه‌مدت، ایران با چالش توزیع منابع محدود خود مواجه است: بازسازی برنامه هسته‌ای، دفاع هوایی، زیرساخت‌ها و شبکه نیابتی‌ها. احتمالاً اولویت را به موشک‌ها، دفاع هوایی و مقابله با جاسوسی خواهد داد.

لزوم توافقی بهتر

حتی اگر حمله موفقیت‌آمیز بوده باشد، دیپلماسی همچنان بهترین راه برای پایان دادن به تهدید هسته‌ای از سوی رژیم ایران است. اما مذاکرات باید محدودیت زمانی مشخص داشته باشند و در صورت شکست، تهدید نظامی جدی باشد.

آمریکا و اسرائیل باید با اروپا هماهنگ عمل کرده و در صورت لزوم از «مکانیسم ماشه» استفاده کنند. فرصت کنونی نباید تنها برای مهار ایران هسته‌ای استفاده شود، بلکه باید برای شکل دادن به نظم امنیتی جدیدی در منطقه نیز به‌ کار رود.

طرح «معامله بزرگ»

برای موفقیت این معامله:

ایران باید غنی‌سازی را متوقف کند، اجازه بازرسی بدهد، و برنامه موشکی خود را به‌ شدت کاهش دهد.

آمریکا باید رهبری ساختار جدید امنیتی را بر عهده گیرد.

اسرائیل هم باید جنگ غزه را پایان دهد، حماس را حذف و نوار غزه را بازسازی کند.

توافق‌هایی با سوریه و لبنان نیز لازم است تا حزب‌الله و دیگر گروه‌های مسلح خنثی شوند. اسرائیل باید حق حاکمیت خود بر جولان و آزادی اقدام نظامی در برابر تهدیدات را حفظ کند و نظارت باید از طریق الگوهایی مانند «نیروهای چندملیتی» در صحرای سینا انجام شود، نه نهادهایی چون نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان که سابقه ناکارآمدی دارند.

برای موفقیت، ایالات متحده و اسرائیل باید استراتژی‌های خود را هماهنگ سازند: آمریکا تمرکز خود را بر چین و آسیا حفظ کند، و اسرائیل امنیت منطقه را تثبیت نماید.

فرمول درست

اگر تهران و واشنگتن به توافقی حتی محدود به موضوعات هسته‌ای، دست یابند، این عملیات نظامی تجسم موفق دکترین ترامپ خواهد بود که می‌گوید: «صلح از طریق قدرت» به دست می‌آید. اما حتی در کمترین احتمال توافق نیز حملات ماه ژوئن نشان داد که یک عملیات نظامی هماهنگ می‌تواند دست‌کم در کوتاه‌مدت، روند گسترش سلاح‌های هسته‌ای را مختل کند.

اهمیت این امر از اینجاست که ایالات متحده پیشتر از مداخله نظامی برای جلوگیری از دستیابی چین یا کره شمالی به سلاح هسته‌ای خودداری کرده بود. سال‌ها کارشناسان هشدار داده بودند که هرگونه رویارویی با رژیم ایران می‌تواند جرقه یک جنگ منطقه‌ای را شعله‌ور و بازارهای انرژی را بی‌ثبات کند و آمریکا را به یک جنگ فرسایشی بکشاند. اما هیچکدام اتفاق نیفتاد. به نظر می‌رسد یک حمله دقیق از سوی سرائیل، با پشتیبانی یک بازدارندگی معتبر مانند آمریکا، «فرمول درست» است.

حمله به جمهوری اسلامی در ایران اکنون به‌ عنوان یک نمونه قابل‌ مطالعه مطرح است:

چگونه یک متحد قدرتمند ایالات متحده می‌تواند بخش عمده‌ای از مسئولیت دفاع از خود را با پشتیبانی واشنگتن بر دوش بگیرد.

در واقع، عملیات‌های آمریکا و اسرائیل علیه رژیم ایران پیامدهایی فراتر از منطقه به‌ ویژه در رقابت قدرت‌های بزرگ نیز دارد.

این عملیات‌ها برتری سامانه‌های ایالات متحده و اسرائیل را نسبت به سامانه‌های نظامی رژیم ایران نشان دادند که بخش زیادی از آنها ساخت روسیه است.

واشنگتن همچنین انعطاف‌پذیری و آمادگی خود را برای نمایش قدرت، حتی در شرایطی که از درگیری‌های طولانی‌ گریزان است، نشان داد.

آمریکا با قاطعیت در کنار متحد خود ایستاد، حمله‌ای دقیق و موفق را رهبری کرد، و پیامی روشن به جهان داد:

ائتلاف آمریکا– اسرائیل همچنان پابرجاست، نیرومند است، و قادر به دستیابی به نتایج ملموس است.

این عملیات همچنین تأیید کرد که چین و روسیه هنوز بازیگران درجه‌ دوم در خاورمیانه محسوب می‌شوند.

بی‌تردید، رژیم‌های ایران، چین، کره شمالی و روسیه اکنون به‌ دقت بررسی خواهند کرد که اسرائیل و ایالات متحده چگونه اطلاعات را جمع‌آوری کرده‌اند، چگونه با توان موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی در ایران مقابله کردند، چگونه سامانه‌های دفاع هوایی ایران را از کار انداختند، و چگونه فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای را هدف قرار دادند.

از همین‌رو، نباید اسرائیل و ایالات متحده به آنچه به‌ دست آورده‌اند، بسنده کنند. زیرا معمولاً طرف بازنده در یک جنگ، عمیق‌ترین درس‌ها را می‌آموزد. اما ایالات متحده و اسرائیل نیز باید از این عملیات بیاموزند و پیش‌بینی کنند که جمهوری اسلامی ایران چگونه خود را تطبیق خواهد داد. این نخستین جنگ مستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل بود و احتمال دارد آخرین نباشد

عملیات «طلوع شیران» موفق شد تهدیدهای واقعی و فوری را خنثی کند و توانمندی‌های عظیم نظامی اسرائیل و متحدش را به نمایش بگذارد.اما شاید مهم‌ترین دستاورد آن، فراهم‌ ساختن یک فرصت تاریخی برای یک توافق سیاسی فراگیر باشد که بتواند در نقشه سیاسی خاورمیانه طرحی نو دراندازد.

از این‌ رو، ایالات متحده و اسرائیل با قرار گرفتن در موقعیت قدرت، باید از این لحظه بهره بگیرند تا یک نظم منطقه‌ای پایدار را بنا نهند، دریچه‌های بلندپروازی‌ هسته‌ای و نظامی جمهوری اسلامی ایران را برای همیشه ببندند، و اتحاد خود را برای دهه‌های آینده مستحکم‌تر سازند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر