در جریان جنگ ۱۲ روزه،
بخش عمدهای از توان پدافندی و دفاعی جمهوری اسلامی منهدم شد و به گفته مقامات اسرائیلی
آسمان ایران بطور کامل تحت کنترل نیروی هوایی آن کشور قرار گرفت. همین وضعیت شرایط
را برای بمباران تأسیسات اتمی نظنز، فردو و اصفهان توسط بمبافکنهای B-2 را با مشارکت نیروی هوایی آمریکا
فراهم کرد.
بسیاری از تحلیلگران ایجاد «منطقه پرواز ممنوع»
را گزینهای برای پیشبرد روند سرنگونی جمهوری اسلامی میدانند، چنانکه در لیبی در دوران
سرهنگ معمر قذافی این اتفاق افتاد. روزنامه «اورشلیم پست» در مقالهای پیشنهاد ایجاد
منطقه پرواز ممنوع بر فرار ایران را مطرح کرده اما مدعی شده این اقدام برای «تغییر
رژیم» نیست بلکه حکومت ایران را تحت فشار قرار میدهد.
در مقدمه این مقاله که ۲۲ ژوئیه (۳۱ تیرماه) منتشر شد، آمده: «بنیامین نتانیاهو از دهه ۱۹۸۰ تا کنون درباره تهدیدات جمهوری اسلامی هشدار داده است، اما بار سیاسی و قطبیسازی ناشی از این موضعگیریها و همچنین فضای متأثر از جنگ غزه، باعث کاهش اعتبار این هشدارها از سوی بخشهایی از جهان عرب و حتی برخی مخاطبان غربی شده است.
در این مقاله تأکید شده است: «اکنون زمان آن است که ائتلافی جدید از بازیگران معتبر، این پیام را نه با اغراق، بلکه با اقدام هماهنگ منتقل کنند. منطقه پرواز ممنوع این فرصت را فراهم میآورد که اقدامی عملی و قابل اجرا که از هر سخنرانی سیاسی گویاتر است، انجام شود.
نویسنده این مطلب «AJ
JAFF» توضیح داده که «منطقه پرواز ممنوع فقط یک ابزار نظامی نیست، بلکه درواقع
یک بیانیه سیاسی است که اجرای آن بر فراز خاک ایران یعنی:
-نمیتوانی
بدون نظارت، برنامه هستهایات را ادامه دهی.
-نمیتوانی
بدون پیامد، از شبهنظامیان حمایت کنی و همسایگانت را بیثبات کنی.
-نمیتوانی پشت مرزهای تحت حاکمیتات پنهان
شوی و آسمانت را به مسیر ناامنیِ منطقهای تبدیل کنی.»
در بخشی از این مقاله اشاره میشود که جمهوری
اسلامی با بحران مشروعیت روبروست و به محض آنکه نیرویی خارجی کنترل آسمان ایران را
به دست بگیرد، ادعای حاکمیت مطلق آن زیر سؤال میرود و فشار بر آن شدت میگیرد. این
اثر روانی به اندازهی نتایج عملیاتی اهمیت دارد.
علاوه بر آن، منطقه پرواز ممنوع حلقه اقتصادی
را تنگتر میکند. شرکتهای هواپیمایی را میترساند، حق بیمهها را افزایش میدهد،
جریانهای تجاری را کاهش میدهد و همه اینها فشار داخلی بر رژیمی را افزایش میدهد
که پیشاپیش زیر بار تحریم، تورم، نارضایتی داخلی و اعتراضات جوانان در حال فرسایش است.
طبقه متوسط ایران که از بنبستهای ژئوپلیتیک
خسته شده، دقیقاً خواهد دانست که با بسته شدن مسیرهای هوایی و انقباض بیشتر اقتصاد،
مقصر اصلی کیست.
قابلیت اجرا و سطح ریسک
نویسنده تأکید میکند: «منطقه پرواز ممنوع
بر فراز خاک ایران اقدامی جسورانه است، اما جسارت لزوماً به معنای بیپروایی نیست.
این اقدام باید با حمایتهای ائتلافی اجرا شود؛ ترجیحاً با حضور شرکا در خلیج فارس،
اعضای ناتو و بازیگران منطقهای که از کاهش تنش در خاورمیانه سود میبرند.»
با استفاده از پلتفرمهای اطلاعاتی، نظارتی
و شناسایی (ISR) در ارتفاعات
بالا، توسط پهپادها، ماهوارهها و هواپیماهای راداری میتوان تخلفات را به صورت لحظهای
شناسایی و رصد کرد.
این سیستمها بدون نیاز به گشت زدن مداوم
جنگندههای سرنشیندار، پوشش هوایی دائمی را فراهم میکنند و فشار عملیاتی را کاهش
میدهند و در عین حال کنترل فضا را حفظ میکنند.
جنگندههای در کمین نیز میتوانند در کشورهای
متحد مستقر شده و در حالت آمادهباش باقی بمانند تا در مواقع ضروری به سرعت واکنش نشان
دهند.
پیشتر نمونههایی از این دست انجام نیز شده
است: جنگندههای اسرائیلی پروازهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی بر فراز سوریه و عراق رهگیری
میکردهاند. هواپیماهای آمریکایی دسترسی پهپادهای متخاصم در سوریه را محدود کردهاند.
اینها فرضیه نیستند بلکه پیشینههای تجربیاند که اجرا شدهاند.
دستاورد نهایی
نویسنده در ادامه میگوید: «این اقدام برای
تغییر رژیم نیست. هدف، مهار استراتژیک جمهوری اسلامی از طریق برتری هوایی است. [رژیم]
ایران باید بفهمد که بهای اقداماتش فقط انفجار سانتریفیوژها یا تخریب ساختمانها نیست،
بلکه از دست دادن حاکمیت، توقف برنامههای نظامی، و تضعیف کنترل داخلی نیز هست. خاورمیانه
به جنگی دیگر نیاز ندارد. آنچه نیاز دارد، ابزارهایی است برای بازدارندگی بدون تشدید،
فشار بدون تحریک، و مهار بدون اعزام نیروی زمینی. منطقه پرواز ممنوع بر فراز شرق و
غرب ایران، دقیقاً با این نیاز همخوان است: قانونی، قابل اجرا، و مؤثر؛ البته اگر اراده
سیاسی برای اجرای آن وجود داشته باشد.»
در ادامه این مقاله آمده: «اگر درباره توقف برنامه هستهای [رژیم] ایران و حفظ صلح منطقه واقعا جدی هستیم، باید از اقدامات مقطعی فراتر برویم. باید استراتژیک فکر کنیم. و باید آماده باشیم تا از ابزار کنترل هوایی نه برای مجازات، بلکه به عنوان اهرم فشار استفاده کنیم. این جنگ نیست بلکه فشار هدفمند در آسمان است برای حفظ جان انسانها و جلوگیری از درگیریهای بزرگتر روی زمین.
نویسنده در پایان میافزاید: «و شاید، فقط
شاید، با تعادلی درست از قدرت و خویشتنداری، این لحظه رویارویی به فرصتی برای ایران،
منطقه، و برای نسلهایی تبدیل شود که از پایین نظارهگرند.»

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر