صفحات

۱۴۰۴ خرداد ۳۱, شنبه

بیانیه جمعی؛ به نام زن، زندگی، آزادی علیه جنگ، مرگ و فاشیسم

مردم ایران در معرض ابتلای بزرگی قرار گرفته‌اند، که آزمونی دیگر برای کنشگران مدنی ایران است.

از یک سو، نظام حاکم با سرکوب انتقادات و اعتراضات اجتماعی، هر نوع حرکت درون‌زای اصلاحی و انقلابی را به براندازی خارجی فروکاسته و از سوی دیگر، فرصت‌طلبانی که پیشتر شعار ارتجاعی «مرد، میهن، آبادی» را همصدا با حاکمیت در برابر «زن، زندگی، آزادی» مطرح کرده بودند، درصدد مصادرۀ این جنبش و مطالبات مردم ایران به نفع خواسته‌های خود و برای توجیه تجاوز بیگانه برآمده‌اند.

 تمسک نخست‌وزیر خون‌ریز اسرائیل به شعار جنبش ژینا و تکرار آن از دهان رضا پهلوی، تلاشی بیهوده است برای سوار شدن بر موج جنبش «زن، زندگی، آزادی» که سه سال پیش، فراتر از مرزهای ایران، علیه تمامی سازه‌های مردسالار، مرگ‌سالار و مذهب‌‌سالار همچون سازۀ ارتجاعی جمهوری اسلامی، بقایای سازۀ ارتجاعی سلطنت و نیز سازۀ فاشیستی اسرائیل برخاسته بود.

اما تجربیات سال‌های اخیر نشان داد رژیم‌های ارتجاعی منطقه از هر نوع جنبش انقلابی، به‌ویژه جنبش‌های زنان، هراس دارند و در پی مصادره و تحریف آن برمی‌آیند. تلاش ارتش سودان برای کودتا علیه انقلاب زنان و تسلیح نیروهای واکنش سریع سودان از طرف دولت‌های به‌اصطلاح توسعه‌گرای عربی خلیج فارس که به جنگ داخلی، نسل‌کشی و آوارگی میلیون‌ها نفر انجامید، زنگ خطر را به صدا درمی‌آورد.

تشدید سیاست‌های ضدزن، به‌ویژه حجاب اجباری، در رژیم‌های عربی همچون لیبی و سوریه که در پی براندازی‌های غرب بر سر کار آمدند و با ایدئولوژی بنیادگرایی پیوند وثیق دارند، گواه شکاف عمیق میان مدعای دموکراتیک غربی‌‌ها و عمل وابستگان منطقه‌ای آنهاست.

 از سوی دیگر، مذاکرات سازش آمریکا با طالبان و رها کردن میلیون‌ها زن افغانستانی در چنگ توحش طالبانی، درس  عبرتی است برای ما که از کولۀ سربازان آمریکایی «آزادی» به دست نمی‌آید؛ به‌ویژه برای زنانی که از تحصیل و اشتغال محروم شدند.

همچنان که حاصل اشغال عراق به دست آمریکا، تبدیل این کشور به ویرانه‌ای بود که از یک سو به دام بنیادگرایی القاعده و داعش افتاد و از سوی دیگر، در پی تجدید قدرت ساختارهای پدرسالار و مردسالار قبیله‌گرا و دین‌گرا، زنان بیش از پیش به حاشیه رانده شدند.

تجدید روابط حسنۀ برخی کشورهای عربی با جمهوری اسلامی، بلافاصله پس از سرکوب جنبش ژینا، خود نشانه‌ای بود از آنکه توسعۀ آمرانه و برخی آزادی‌های شیخ‌‌فرموده برای زنان، پوسته‌ای ظاهری است و ترس از آزادی و عاملیت زنان در بنیان آن حکومت‌هاست. رنجی که از سوی اسرائیل و حامیان آن به زنان و کودکان فلسطین تحمیل شده و تلاش برای مسکوت نگه داشتن صدای زنان آزادی‌خواه فلسطین در غوغای گروه‌های بنیادگرا، مصداق دیگری است از پیمانی نانوشته میان دولت‌های منطقه‌ای و حامیان فرامنطقه‌ای آنها که با زن، زندگی و آزادی سر سوزنی همدلی ندارند.

پیداست که در پی تهاجم بیگانگان برای اشغال و براندازی، سرنوشت ایران نیز جز عقب‌گرد و از دست رفتن دستاوردهای تاریخی مبارزات مدنی – به‌ویژه پنج دهه مبارزه با ارتجاع، استبداد و استثمار جمهوری اسلامی – نخواهد بود. چه استبداد همواره مترصد فرصت‌هایی چون تهدیدات خارجی بوده تا مبارزات مردمی را لکه‌دار و سرکوب سازد. همچنان‌که دل هیچ بیگانه به حال مردم، به‌ویژه زنان و کودکان، نسوخته است؛ بلکه آنچه در آتش بمباران‌ها می‌سوزد، فراتر از خانه‌ها و کارخانه‌ها، دستاوردهای مبارزات مدنی است که طی سالیان دراز و با هزینۀ بسیار محقق و تثبیت شده است.

از این رو، ما جمعی از کنشگران، زندانیان و دادخواهان ایران ضمن محکومیت هر نوع تلاش برای مصادرۀ مبارزات مدنی مردم ایران، به‌ویژه جنبش آبان و جنبش ژینا، همبستگی خود با مردم ایران در مقابل هرگونه تهاجم بیگانگان به ایران را اعلام می‌داریم و به هر آنان که به ارتش بیگانه دل بسته و خیال خام سیادت بر این ملت را دارند، سرنوشت تلخ مزدوران بیگانه در تاریخ ایران را یادآور می‌شویم.

نه به جنگ، مرگ و فاشیسم، آری به زن، زندگی و آزادی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر